زیر گل یاسمن سنگیست.
که نشان گنجیست دفن شده.
بر کنار گذرگاه، پدرم ایستاده.
روزیست زیبا.
سپیدار خاکستر رنگ شکوفه داده،
گل سرخ شکوفه داده،
علف شیری رنگ هم،
و پشتشان، گلهای سرخ بالا میروند.
هرگز شادتر از این نبودهام.
هرگز شادتر از اکنون نبودهام.
بازگشت ناممکن است.
و صحبت دربارهاش، ممنوع -
چقدر سرشار از خوشی بود،
آن باغ بهشتی.