یوسف علی خانی


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
خاموشان
  • همراه با تخفیف
  • 465,000 تومان
  • با تخفیف: 395,250 تومان
زاهو
  • همراه با تخفیف
  • 699,000 تومان
  • با تخفیف: 594,150 تومان
بیوه کشی
  • همراه با تخفیف
  • 355,000 تومان
  • با تخفیف: 301,750 تومان
خاما
  • 350,000 تومان
  • با تخفیف: 350,000 تومان
خاما (رمان)
  • 180,000 تومان
  • با تخفیف: 180,000 تومان
بیوه‌کشی
  • 41,000 تومان
  • با تخفیف: 41,000 تومان

خاموشان

  • 465,000 تومان

(داستان های فارسی،قرن 14)

زاهو

  • 699,000 تومان

(داستان های فارسی،قرن 14)

بیوه کشی

  • 355,000 تومان

(داستان های فارسی،قرن 14)

خاما

  • 350,000 تومان

(داستان های فارسی،قرن 14)

خاما (رمان)

  • 180,000 تومان

خاما نباید نوشته می‌شد. یک ‌بار یکی خیلی سال قبل او را زندگی کرد و در شبی، این راز مگو را گفت و دیگر به سخن درنیامد. لال شد. و گذشت و گذشت و گذشت تا رسید به یکی که کارش گفتن است. این کلمه‌ها امید دارند خاما زنده شود و آن راوی هم. به رقص و به رنگ‌رنگ زرد و قرمز این حلقه آتش، باید که جاری شد.

بیوه‌کشی

  • 41,000 تومان

هفت شبانه روز بود خواب می‌دید هفت کوزه‌ای که به هفت چشمه می‌برد، به جای آب، خون در آن پر می‌شود و هفت بار که کوزه‌ها می‌شکنند، آب چشمه‌ها دوباره بر می‌گردد و دیگر خون در آن‌ها جوش نمی‌زند. لازم هم نبود شب باشد و خواب باشد تا کوزه به دوش، سر اژدرچشمه برود و کوزه در آب بکند که بعد ببیند کوزه پر از خون شده است. کوزه‌ی اول با سنگ سیاه کنار چشه بشکند و بعد بی‌آنکه از خواب بیدار شود، کوزه‌ی دومی به دوش بگیرد و یک کوه آن طرف‌تر، کوزه را در سیاه چشمه فرو ببرد و بعد خون، جوش بزند و باز همان کند که بار اول کرده بود و بعد یک کوه آن‌سوی‌تر، کوزه‌ی سوم را در گاوچشمه از شانه پایین بیاورد و هنوز آب به کوزه نرسیده، آب که نه، خون، شتک بزند به دست و بالش و بعد کوزه را خاک‌شیر کند و کوزه به دوش، سمت پلنگ‌چشمه بدود که آب بردارد و خون بپاشد به گل و گردنش و کوزه از دوشش، شتاب بگیرد آن سوی سرخه‌چشمه و کوزه را محکم بکوبد به سرخه‌سنگ پای سرخه‌چشمه زیر سرخه‌کوه. هنوز زردچشمه مانده بود و بعد سفیدچشمه که آن‌ها هم رنگی جز رنگ همسانان خود نداشتند؛ عجیب اینکه نه لباس و نه دست و نه صورت و نه خودش، خونی نمی‌شدند و فقط «خوابیده خانم» از شدت تشنگی، از خواب می‌دوید بیرون.

صفحه‌ی 1