آن مضمون محوری که من در این کتاب کاویدهام این است که از رهگذر علم، ما انسانها میتوانیم دستکم بخشی از راز دهر را دریابیم. ما بخشی از رمز کیهانی را گشودهایم. این که چرا باید چنین باشد، این که چرا نوع بشر باید حامل آن نور عقلانیتی باشد که کلید جهان را فراهم میآورد معمایی است ژرف. با این همه، ما فرزندان کائنات، ما ذرات زندهوار غبارهای کیهانی، میتوانیم درباره سرشت همان کائنات بیندیشیم، حتی تا جایی که بتوانیم سرکی به قواعدی بکشیم که کائنات براساس آنها میچرخد. این که ما چگونه به این بعد کیهان پیوند خوردهایم، راز درون پرده است. در عین حال، این پیوند قابل انکار نیست.