این کتاب مجموعهای است از تعدادی چهرهنگاره، به ترتیب وقایع تاریخی، از اشخاصی که در مصیبت و بلا زیستهاند و با توسل به سنتهایی که به ارث بردهاند به دنبال تسلی بودهاند؛ گرچه... همیشه هم موفق نشدهاند. با این حال میشود از کشمکش و تقلایشان یاد گرفت و در آثار احوالشان امید جست. با کتاب ایوب میآغازیم و با آنا آخماتووا، پریمو لوی، آلبر کامو، واتسلاف هاول و سیسلی ساندرز جمعبندی میکنیم. سؤال این است: در این عصر ظلمت چه میشود (از آنان) یاد گرفت و به کار بست؟ جواب آسان است: ما تنها نیستیم، هیچوقت نبودهایم...
این آموزهها نیستند که ما را تسلی میبخشند، انسانها هستند: تجربیاتشان، یکتاییشان، شجاعت و استواریشان و بودنشان با ما زمانی که بیشترین نیاز را به حضورشان داریم. در اعصار ظلمت، هیچکدام از انتزاعیاتی مانند ایمان به تاریخ، پیشرفت، رستگاری، یا انقلاب کمک چندانی به ما نمیکنند. آنها آموزهاند. چیزی که ما به آن احتیاج داریم انسانها هستند، انسانهایی که همچون نمونه نشانمان میدهند پیش رفتن، ادامه دادن بهرغم همه اتفاقات، چه معنایی دارد.