روبرت والزر


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
بچه‌های تانر
  • همراه با تخفیف
  • 180,000 تومان
  • با تخفیف: 153,000 تومان
دستیار
  • 75,000 تومان
  • با تخفیف: 75,000 تومان

بچه‌های تانر

  • 180,000 تومان

روبرت والزر این روایت بی‌پرده را به تشویق برونو کسیرر ناشر، پسرعموی ارنست کاسیرر فیلسوف نوشت. یک‌نفس و بی‌قلم‌خوردگی، در هجده فصل دقیقا یک‌اندازه،. داستان سیمون تانر، نویسنده خودخوانده خیال‌پرستی که مدام بی‌اینکه خطایی مرتکب شود که باعث شود عذرش را بخواهند شغل‌های بی‌اهمیت خودش را ترک می‌کند. موجودی پوچ و بی‌قید و بند. هزارپیشه‌ای سودایی. انگار هجو نانویسندگان وراج ابن‌الوقتی که از اضطرابی عمیق رنج می‌کشند و چنان در خودستایی و خودپرستی غرق‌اند که شهودهای من‌درآوردی نانوشته‌شان بخار می‌شود و به هوا می‌رود، و آنچه هم که از ایشان بر کاغذ نقش می‌بندد چیزی نیست جز مشتی یاوه بی‌سر و ته. اما این علاف تن‌پرور مدرن با جامه‌دان سبکشء به قول کافکا، خود مانند شخصیتی داستانی که نمی‌تواند شهودهای نافذش را درباره جهان و مافیها تبدیل به اثر ادبی کند، موجودی است بسیار اغواگر که جهان را می‌پوید و سرانجام دستاوردی از او بر جا نمی‌ماند، جز لذت خواننده. و شگفتا که آنجه والزر درباره خود گفته، درباره سیمون هم صادق است: حتی فکر اینکه بتوانم در زندگی اندک کامیابی‌ای داشته باشم، می‌ترساندم. فرق والزر با شخصیت داستانش این است که او داستان لطیفی می‌آفریند درباره خواست ناکامیابی‌ای، و این‌گونه کامیاب می‌شود، اکنون با بچه‌های تانر سه‌گانه مشهور روبرت والزر در اختیار خواننده فارسی‌زبان است.

دستیار

  • 75,000 تومان

فرانتس کافکا رمان دستیار را می‌ستود؛ و در نامه‌ای به تاریخ 22 ژانویه 1907 به مورگن‌اشترن نوشت: «گمان نمی‌کنم گزاف باشد اگر بگویم این کار جدید یکی از بزرگ‌ترین نویدهایی است که تاکنون نویسنده‌ای جوان {به مخاطبان} داده است.» روبرت موزیل، از دیگر معاصران و ستایشگران والزر، هنگامی که نخستین‌بار به مطالعه کافکا پرداخت، آثار کافکا را «موردی خاص از نوع والزر» قلمداد کرد. سوزان سانتاگ نیز والزر را «حلقه مفقود بین کلاسیک و کافکا» و «آمیزه‌ای از استیوی اسمیت و بکت: بکتی شیرین و طناز» توصیف کرد. آن آتش چه‌بسا پاک، آن روزها در یوزف و کلارا هم گرفته بود، آتشی که به عقیده هر دو آن‌ها نه با آب خاموش می‌شد و نه با بدگویی و افترا، آتشی که مثل آسمانی سرخگون بر فراز زمین گرد و چرخان گسترده بود. هردو آن‌ها، مطابق رسمی که آن روزها باب بود، «بشریت» را دوست داشتند...

صفحه‌ی 1