از آغاز قرن بیستم، نمایش ایرلند پر از مردمی است که خانهبهدوشی و مهاجرت برای آنها تبدیل به وضعیتی شده که در مقابل آن، جز اینکه بهنحوی بیپایان و معمولا با خودشان دربارهاش حرف بزنند، کار دیگری از دستشان برنمیآید. خانهبهدوشهای ییتس و سینگ و بکت، زاغهنشینان اوکیسی یا بیین با مهاجران فریل شباهتهای خانوادگی دارند. برایان فریل از نخستین روزها، در چند نمایشنامه، به موضوع مهاجرت و تبعید پرداخته است. شخصیتهای این نمایشنامه نیز در میان ضرورت ترک ایرلند برای زندگی بهتر و ماندن در سرزمینی که بازمانده از تمدنی باستانی است و آنها عاشق آن هستند دوپاره شدهاند. این دوپارگی را فریل در این نمایشنامه با گفتگو بین دو پاره درونی و بیرونی شخصیت اصلی نمایش نشان میدهد.