چیست پابلو نرودا، این شیلیایی شیدا، که در واپسین سرودههایش ما را از «سفر خروج» به «سفر پرسش» میبرد؛ به سفری شگفت میانه آغاز و انجام جهان؟
چه کیمیایی است این میداس پیر که سیلاب واژههاش درگاه نو دیدن است و نو کاویدن؛ همچو کودکی که همهچیز او را برمیانگیزاند و به پرسش وا میدارد؟
«شتر از لاکپشت پرسید.
زیر کوهانت چه چیز نهفتهای؟
و لاکپشت پاسخ داد.
تو به نارنج چه میگویی؟»