در طول صد سال گذشته، نام آلبرت انیشتین به یک سمبل نبوغ بدل شده است. نام او عنوان یکی از بزرگترین متفکران تاریخ، در کنار نام افرادی همچون ایزاک نیوتون و لئوناردو داوینچی قرار دارد. چهره او با آن موهای به هم ریخته و آن سبیل خندهدار در سرتاسر جهان شناخته شده و آشناست. البته افرادی که واقعاً ارزش کارهای او را درک میکنند بسیار انگشتشمار هستند.
چگونه یک دانشمند پاره وقت که در حیطهای از فیزیک به کاوش میپرداخت که برای بیشتر مردم غیرقابل درک بود، ناگهان به یک چهره مطرح تبدیل شد؟ با آن موهای ژولیده و لباسهای به هم ریخته، انیشتین چندان فریبنده نبود. ولی حضور پررنگ او به همراه صداقت و تواضعش، و آمادگی همیشگیاش برای اظهارنظر در هر موردی، به خوبی در یاد و خاطر مردم اروپا و آمریکا جاودانه شد. او مردی بود با قابلیتهای ذهنی فوقالعاده که حتی به نامههای بچهمدرسهایها هم پاسخ میداد. مردی که به رهبران جهان مشاوره میداد اما خودش حتی یک پیراهن تمیز یا یک جفت جوراب نو نداشت. تصویر بسیار دلنشینی بود.
جنیه دیگری از ماجرای انیشتین و شخصیت او نیز به عزیز شدن او کمک کردند. وی سمبل یک "مردکوچک با کارهای بزرگ "بود. درحالی که در سوئیس یک کارمند ساده بود، برخی از مهمترین مقالات علمی که در تاریخ منتشر شدهاند را ارائه کرد و دید علمی جهان که از زمان نیوتون بدون تغییر مانده بود را دگرگون ساخت. با این حال، هیچگاه مغرور نشد و خود را چیزی بیش از یک شخصیت عادی معرفی نکرد.
در این کتاب که به قلم ان رونی نوشته شده، حقایقی درباره زندگی این دانشمند بزرگ را از زبان خودش میخوانید.