مارگارت اولین دختری بود که در آتلانتا شلوار پوشید. این نوع لباس پوشیدن باعث شده بود که دخترها از بازی با او طفره بروند و او را جیمی صدا بزنند. مارگارت نیز از این مسئله ناراضی نبود و اغلب با پسربچهها بیسبال بازی میکرد و بر اسب سوار میشد؛ بازیهایی که دخترها حتی به آن فکر هم نمیکردند. همین بازی با پسرها باعث شد که مارگارت آنها را بیشتر از دخترها بشناسد. زندگینامهنویس مارگارت، داردن اسبوری پایرون میگوید: «آتش او را نکشت؛ اما شخصیتش را تغییر داد».
خوانندههای کتاب از مارگارت میپرسیدند که آیا اسم بر باد رفته را از مجموعه شعری انتخاب کرده است؟ و او پاسخ داد که آن را از اشعار ارنست دوسون گرفته است؛ آنجا که در آخرین خط شعرش میگوید:
«سینارا، من خیلی چیزها را فراموش کردهام!
گلهای رز زودگذرند.
رزهای آشوبگر همه بر باد رفتهاند.»