اگه بخوای، الان میتونی به قرارات برسی. لباس و آرایشتو کامل کن برو به دیدن هر کی میخوای، البته اگه میتونی... تو الان در اعماق وجودت احساس میکنی که قصر بلندی که ساخته بودی خیالیه و یه دختر خلوچل تو رو مسخره خودش کرده و گولت زده و ازت آخر عمری یه مجسمه جوک ساخته... من واقعا بیشتر از اونچه که مستحقشام وقتت رو گرفتم... بیشک خانمهای بیماری رو که با قلبهای منتظرشون تو مطب نشستن فراموش کردی. میبینی چه خانمهای سازندهای که آرزوهاشونو در تو ساختن و تو رو میپسندن فقط صرف خیال؟ چرا لال شدی جوون؟ بدو برو به آدمایی که منتظرتن برس... من نباید بیشتر از این نگهت دارم...