آن دختران که.
پلکهای چشمانشان خستهاند.
و نبضشان آبی.
با انگشتان خسته ترانهای میجویند.
مثل یک پیانوی محلی ترکانه.
در هنگام نواختن آهنگی از موسیقی ترکی.
ظرافت غمگینیست در رفتار و هیبتشان.
آن دختران که.
با خاطره عشقی زندگی میکنند که آن را نزیستهاند.
گویی خیالهاییاند که از رویا گریختهاند....