آنچه در این کتاب میخوانید:
ایجاد و حفظ روابط درمانی مثبت کار سختی است. بالینگران گاهی اوقات احساس درماندگی میکنند و نمیدانند چرا راهکارهای درمانی، مؤثر واقع نمیشوند. مراجعان مرتباً چیزهایی مانند «من هیچوقت کاری را درست انجام نمیدهم» یا «هیچوقت به اندازه کافی احساس خوبی ندارم» میگویند. این تلاش برای به اندازه کافی خوب بودن، نشانگر وجود شرم هستهای است. تجربه کافی نبودن به وضوح در کمالگرایی خود را نشان میدهد، اما میتوانید آن را در مراجعانی که انزوا میگزینند، خود را دست کم میگیرند، دیگران را سرزنش میکنند یا تلاش میکنند شرم هستهای را پنهان کنند، مشاهده کنید. تنها زمانی که بالینگر بتواند مراجع را از دریچه شرمآگاهیاش ببیند، متوجه میشود که چگونه اکثر این علائم میتوانند دفاعی در برابر شرم باشند.
شرم هستهای مانند یک بیماری عفونی است که درمان نمیشود؛ زیرا تشخیص علائمش دشوار است. درمان شرمآگاهی ابزارهایی ارائه میدهد که به مراجع کمک میکند تا خود واقعیاش را کشف کند. این کتاب به دو بخش تقسیم میشود: بخش 1 به بالینگران کمک میکند تا از طریق دریچه بسیار ظریف درمان شرمآگاهی به فرآیند درمانی، با دقت بیشتری نگاه کنند. بخش 2 رویکردی چهاروجهی برای کار با هم تنظیمی مغز راست و چپ و سیستم عصبی خودمختار در درمان ارائه میکند. این چهار وجه شامل تشخیص وضعیت خودمختاری که درمانجو در آن قرار دارد، احترام به پاسخهای بقای انطباقی، همتنظیمی با مراجع در حالت ایمنی و بازنویسی داستان زندگی میباشد. بالینگران در راستای دستیابی به این اهداف، تمرینها، کاربرگها، یادداشتها و مراقبههایی را معرفی خواهند کرد که میتواند به مراجعان کمک کند تا روایت شرم خود را بازنویسی کرده و در جهت رسیدن به خود واقعی گام بردارند.