نگار شاطریان


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
زندگی خوب و بسنده
  • 310,000 تومان
  • با تخفیف: 310,000 تومان
داستان لوسی گولت
  • 130,000 تومان
  • با تخفیف: 130,000 تومان
ترانه ایزا
  • همراه با تخفیف
  • 420,000 تومان
  • با تخفیف: 357,000 تومان
مرگ در می‌زند (مجموعه‌های طنز وودی آلن) نمایش‌نامه
  • همراه با تخفیف
بی‌بال و پر (مجموعه طنزهای وودی آلن)
  • 68,000 تومان
  • با تخفیف: 68,000 تومان
این آب آشامیدنی نیست (مجموعه طنزهای وودی آلن) نمایش‌نامه
حالا بی‌حساب شدیم (مجموعه طنزهای وودی آلن)
  • 66,000 تومان
  • با تخفیف: 66,000 تومان

زندگی خوب و بسنده

  • 310,000 تومان

ما در جهانی زندگی می‌کنیم که یکسر حول برتری‌جویی می‌گردد. گویی همواره ناگزیریم در میان ثروتمندترین‌، قدرتمندترین‌ یا مشهورترین‌ افراد جایی برای خودمان بیابیم. این کتاب شرح می‌دهد که هیچ‌کس از این نظم اجتماعی رقابت‌محور نفعی نمی‌برد و زیستن راه و رسم دیگری هم دارد: زندگی خوب‌ و ‌بسنده برای همه. آورام آلپرت نشان می‌دهد که دغدغه برتری‌جویی ما را دچار تنش و اضطراب بی‌وقفه می‌کند، به روابطمان آسیب می‌رساند، به نابرابری گسترده سیاسی و اقتصادی دامن می‌زند و محیط‌زیستمان را به ویرانی می‌کشاند. آلپرت توضیح می‌دهد که چطور می‌توانیم از جهان‌بینی برتری‌جویی دست بکشیم و جامعه‌ای بسازیم که در آن همه بتوانند شکوفا شوند و ببالند. وقتی کمتر درگیر رقابت با یکدیگریم، می‌توانیم معنا و هدفی تازه در زندگی بیابیم، نیازهای مادی و عاطفی‌مان برآورده می‌شود و از فراغت بیشتری در زندگی بهره می‌بریم. با این همه، آلپرت آرمان‌شهری دروغین را وعده نمی‌دهد، بلکه تأکید می‌کند که زندگی هرگز نمی‌تواند بهتر از خوب ‌و‌ بسنده باشد، چون به‌ناگزیر همیشه با حوادث و مصیبت‌هایی مواجهیم که مهارشان از دستمان خارج است. بنابراین، دیگر نباید انسان‌ها را به دو دستۀ برندگان و بازندگان تقسیم کنیم و باید مطمئن شویم همه از منزلت و کفایت سهمی برابر ببرند. کتاب روشنگر و بحث‌برانگیز زندگی خوب ‌و ‌بسنده نشان می‌دهد که چطور می‌توانیم به‌جای اینکه در گیر و دار رقابت نفس‌گیر برای رسیدن به رأس هرم یکدیگر را از میدان به‌در کنیم، با همکاری هم زندگی خوب‌ و‌ بسنده‌ای برای همه به ارمغان آوریم.

داستان لوسی گولت

  • 130,000 تومان

هر بار می خواهم اعدادوارقام را جمع بزنم حواسم پرت می شود. از پنجره دفترم به جنب و جوش پرهیاهوی آن پایین نگاه می کنم و از پس اندوهم پوچی آن را احساس می کنم. چه فرقی می کند که دستگاه ها به تلق و تلوقشان ادامه بدهند یا از کار بیفتند؟ چه اهمیتی دارد که چوب نارون فقط به درد درست کردن تابوت می خورد و بلوط موقع خشک شدن تاب برداشته؟ تسمه ها دور چرخ هایشان محکم شده اند و چرخ دنده ها درهم جا افتاده اند. تنه درختی را تماشا می کنم که حملش می کنند و سرجایش قرار می دهند، و الوارها بعد از اره شدن جابه جا می شوند. نور خورشید به گردوغبار معلق در هوا می تابد، صدای مردان در گرومپ گرومپ موتورها گم می شود. تو با پیراهنی سفید در چارچوب عریض در ایستاده ای. دست تکان می دهی و من هم برایت دست تکان می دهم. اما مگر چقدر می توان به اشباحی که در خیال می آیند دل خوش کرد؟

ترانه ایزا

  • 420,000 تومان

به دستگاه‌ها اعتماد نداشت، دستگاه‌ها که هیچ، حتی بــه چیزهایی ابتدایی مثل برق هم اعتماد نداشت. اگر قطعی برق به درازا می‌کشید یا رعد و برق مدار را از کار می‌انداخت، شمعدان مسی چند شاخه را از بالای گنجه برمی‌داشت، گنجه‌ای که همیشه شمع‌هایی آماده استفاده، برای مواقعی که برق احیانا قطع می‌شد، در آن بود و شیء تزئینی ظریف را با آن شاخه‌های شعله‌ورش از میان آشپزخانه می‌گذراند و می‌برد توی راهرو و آن‌طور که آن را بالای ســرش گرفته بود به گوزنی پیر و بی‌آزار می‌ماند که با شاخ‌هایش این‌ طرف ‌و آن‌طرف می‌رود. بــه اسـتفاده از تستر برقی حتی فکر هم نمی‌کرد: دلش برای کز کردن کنار آتش، برای خود آتش و برای صدای شگفت‌انگیز هیزم تفتیده، که بی‌اندازه شــبیه نفس‌نفس‌زدن موجودی زنده بود، تنگ می‌شد. رنگ ‌به‌ رنگ ‌شدن تکه‌های زغال به اتاق حس ‌و حالی غریب می‌داد؛ همین که آتش گر می‌گرفت، دیگر احساس تنهایی نمی‌کرد، حتی وقتی کس دیگری توی خانه نبود.

مرگ در می‌زند (مجموعه‌های طنز وودی آلن) نمایش‌نامه

  • 68,000 تومان

مرگ: (زیرا او چیزی نیست جز مرگ) یا عیسی مسیح. نزدیک بود گردنم بشکنه. نات: (با حیرت به او نگاه می‌کند) تو کی هستی؟ مرگ: مرگ. نات: مرگ. گوش کن. می‌تونم بشینم؟ نزدیک بود گردنم بشکنه. دارم مثل بید می‌لرزم. نات: گفتم تو کی هستی؟ مرگ: مرگ. یه لیوان آب می‌آری؟ نات: مرگ؟ یعنی چی؟ مرگ: چت شده؟ این لباس سیاه و صورت سفیدمو نمی‌بینی؟ نات: چرا. مرگ: الان هالووینه؟ نات: نه. مرگ: پس من مرگم دیگه. حالا میشه یه لیوان آب یا فرسکا بدی دستم؟ نات: اگر این یه شوخیه... مرگ: شوخی چیه؟ ببینم تو پنجاه و هفت سالته؟ نات آکرمنی؟ آدرست پلاک 118 خیابون پسیفیک؟ مگر اینکه اشتباه اومده باشم. کو این برگه احضاریه؟ جیب‌هایش را می‌گردد و سرانجام کارتی را با یک آدرس رویش نشان می‌دهد، ظاهرا دوباره برای اطمینان نگاهی به آن می‌اندازد.)

بی‌بال و پر (مجموعه طنزهای وودی آلن)

  • 68,000 تومان

من و گوگن دوباره دعوایمان شد و او قهر کرد رفت تاهیتی! وسط کشیدن دندان یکی از بیماران بود که صدایش کردم. زانویش را روی قفسه سینه آقای نات فلدمن گذاشته بود و با انبر دندان کرسی بالا، سمت راست را گرفته بود. طبق معمول در حال تقلا بود که من از اقبال بدم وارد اتاقش شدم و پرسیدم که آیا کلاه نمدی من را دیده یا نه. گوگن هم حواسش پرت شد و دندان از انبر در رفت، فلدمن هم از این موقعیت استفاده کرد و از روی صندلی پرید و از مطب فرار کرد. گوگن ناگهان دیوانه شد! کله‌ام را گرفت و ده دقیقه بی‌وقفه زیر دستگاه ایکس‌ری گرفت. تا چندین ساعت نمی‌توانستم هم‌زمان با دو چشمم پلک بزنم. الان تنها شده‌ام.

این آب آشامیدنی نیست (مجموعه طنزهای وودی آلن) نمایش‌نامه

  • 74,000 تومان

سوزان: در مقایسه با پسرهایی که تا حالا باهاشون ازدواج کردم، دونالد همانی‌ئه که بابام می‌خواد. مگی: مگه تا حالا چند بار ازدواج کردی؟ سوزان: چند بار...یکی‌شون موزیسین جز بود که اختلال دو قطبی داشت. یکی‌شون سرباز فراری بود و اون یکی هم یک کشیش خلع لباس شده. اما اگر بخوام خانه زندگی تشکیل بدم، کسی را می‌خوام که... مگی: با ثبات و موفق باشه. سوزان: نه. از یک کم هیجان خوشم می‌آد. مگی: (آماده است که تاییدش کند.) منظور من هم همین بود. از آدم‌های خیلی با ثبات و موفق خوشت نمی‌آد.

حالا بی‌حساب شدیم (مجموعه طنزهای وودی آلن)

  • 66,000 تومان

خندیدن به... خندیدن از یک بازی شروع می‌شود. اختلالی کوتاه در نظم نمادین یا یک جابه‌جایی بازیگوشانه در نظم جدی، خشک و مکرر زندگی. به این معنا اگر خندیدن به... را از معنای غیر اخلاقی آن تهیه کنیم، باید بگوییم که خندیدن همیشه به دستمایه‌ای هر چند ناچیز نیاز دارد. به هر حال باید به چیزی خندید و بهترین دستمایه‌ها برای خندیدن همیشه جدی‌ترین مسایل از کار در می‌آیند. وودی آلن در مجموعه‌ی حالا بی حساب شدیم انتقام خود را از مسایل مهمی همچون چاقی، جرایم سازماندهی شده، تحصیلات بزرگسالان، لیست‌های خشکشویی افراد مهم، انقلاب‌های آمریکای لاتین و روانکاوی می‌گیرد. آنچه در زیر می‌آید بخشی از داستان خاطرات اشمید درباره‌ی اتفاقات پشت‌پرده‌ی جنگ جهانی دوم است: آیا هیتلر می‌توانست در گذاشتن ریش بر چرچیل پیشی بگیرد؟ هیتلر گفت که احتمال برد چرچیل بیشتر و پیشی گرفتن بر او غیر ممکن است. کورینگ، آن خوش‌خیال احمق، گفت که پیشوا احتمالا می‌تواند سریع‌تر خط ریش بگذارد، به شرطی که ما تمام قوای آلمان را به صورت متمرکز در راستای این هدف هدایت کنیم...

صفحه‌ی 1