نصرالله مرادیانی


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
قواعد مباحثه
  • 26,500 تومان
  • با تخفیف: 26,500 تومان
خیابان کاتالین
  • 335,000 تومان
  • با تخفیف: 335,000 تومان
در
  • 298,000 تومان
  • با تخفیف: 298,000 تومان

قواعد مباحثه

  • 26,500 تومان

قواعد مباحثه آنتونی وستون با ایجاز خود و با طرح مثال‌هایی ساده، گویا و در عین حال واقعی امکان آن را به خواننده می‌دهد تا پس از مطالعه کتاب، هم در بحث‌های روزمره و هم به هنگام نوشتن مقاله یا مباحثه‌ای، بتواند پیرامون نارسایی‌ها و نقاط قوت بحث خود و دیگران بیندیشد و به واسطه دست یافتن به درک دقیق‌تری از چیستی بحث، از طرح مغالطاتی که در گفتگوهای روزمره بسیار رایج هستند، بپرهیزد. همچنین ایجاز این کتاب و دسته‌بندی مباحثات و مغالطات، یاری‌گر مخاطب در هنگام رجوع به بحث یا مغلطه‌ای خاص است...

خیابان کاتالین

  • 335,000 تومان

بی‌حرکت آن‌جا ایستاد و به چیزهایی که از گذشته‌اش بر جا مانده بود چشم دوخت. هر کدام از آن‌ها برای خودش سرگذشتی داشت، هر چند که سربازهایی که بین‌ آن‌ها راه می‌رفتند از سرگذشت آن‌ها هیچ نمی‌دانستند: اشیا برای غریبه‌ها هیچ حرفی ندارند. سربازها کارشان را با عجله و کمابیش حرفه‌ای انجام می‌دادند. چیزی کش نمی‌رفتند، همه چیز را در دسته‌های جداگانه تفکیک می‌کردند، صندلی‌ها کنار صندلی‌ها، تابلوها کنار تابلوها، اشیای کوچک‌تر توی سبدها، رختخواب‌ها، لباس‌های زیر و ملافه‌ها در دسته‌ای مجزا. هنریت یاد بوهای جور واجور افتاد که مشامش را پر می‌کرد، بوی خوشایند بالش‌ها، روپوش‌های سفید تروتمیز که تازه شسته شده بود، یا بوی آهار لباس‌ها؛ و همین‌طور حوله‌ها، نرمی حوله‌ها. همه چیز داشت از هم می‌پاشید، خانه داشت جلوی چشمش متلاشی می‌شد، داشت به در و دیوارش رجعت می‌کرد؛ برای او، که آنجا خانه‌اش بود، هر خاطره‌ای که از آن اشیا داشت در میان آن توده خرت و پرت‌ها همچنان زنده بود، توده‌ای که برای آن آدم‌هایی که داشتند جابه‌جایش می‌کردند هیچ معنایی نداشت.

در

  • 298,000 تومان

تمام خواب‌هایم تکرار یک خواب واحدند، با تک‌تک جزئیاتش، رویایی که دوباره و دوباره به سراغم می‌آید. در این کابوس همیشه یک شکل، من پای پله‌ها، در دالان ورودی، رو به چارچوب فولادی و شیشه نشکن در بیرونی ایستاده‌ام و تقلا می‌کنم قفل در را باز کنم. آمبولانسی بیرون توی خیابان ایستاده. هیکل‌های امدادگرها را مات و درخشنده از آن‌طرف شیشه می‌بینم که کج و معوج به نظر می‌رسند و صورت‌های آماسیده‌شان مثل قمرهای نورانی است. کلید می‌چرخد،‌ ولی تلاشم بیهوده است: نمی‌توانم در را باز کنم.

صفحه‌ی 1