داستان "دختر پشت پنجره" داستان بسیاری از زنانی است که نه خود را به طور کامل شناختهاند و نه به درک درستی از عشق نائل شدهاند و در نهایت گرفتار مردانی شدهاند که آنها نیز دوران کودکی خود را بدون درک خوشبختی گذراندهاند. جریان داستان دختر پشت پنجره ضمن جذب خواننده به پیگیری ادامه ماجرا، وی را ترغیب میکند که به کنکاش شخصیت خود پرداخته و ضعفها و توانمندیهای به یادگار مانده از دوران کودکی خود را کشف کند.
خواننده این کتاب بعد از پایان مطالعه کتاب، به روشنگری خاصی نسبت به شخصیت درونی خود و اطرافیان میرسد و اطلاعات مفیدی را در مورد شناخت درونیات خود درمییابد.