این کتاب ، به ویژه ، مخصوص افرادی است که تصور میکنند " خلاق بودن " کار دشواری است یا کسانی که " میخواهند علایقشان را دریابند " یا حتی کسانی که تصور میکنند پذیرفته نشدن کارشان ، وحشتناک و افتضاح است . اگر هنرمندی سردرگم هستید ، این کتاب را برای شما نوشتهام . نوشتههای من همانند خورشیدی درخشان ، رنگین کمان یا یک آب نبات چوبی نیست . به همین دلیل اگر به دنبال راهی میانبر برای رسیدن به درآمدی بالا یا چاپ مقالهای درخشان در نشریه نیویورکر هستید ، همین حالا این کتاب را زمین بگذارید . من هم مثل همه عاشق راه میانبر هستم اما در این کتاب چنین راهی وجود ندارد . شما باید همچنان به سختکوشی ادامه دهید . من از همان ابتدا دریافتهام که حتی وقتی چشمانتان سرخ و ملتهب میشود ، انگشتانتان پینه میبندد و کمرتان درد میگیرد ، باید همچنان برای عقایدتان بجنگید تا پیش بروید . اوه ، و موضوع این است : وقتی کتابهایی را با موضوعاتی مانند خلاقیت میخوانم ، از اینکه میبینم چقدر نویسنده از موضوع دور است و چقدر مطالب تحریری خشک و بی روح هستند ، شوکه میشوم . مانند این است که موضوع جدییی مانند خلاقیت نیاز به طرح موضوعاتی دور از ذهن و عاری از احساس دارد . هنگامی که نتایج نویسنده با نثری خشک و عاری از داستانسرایی همراه است ، خواننده رشته کلام را از دست میدهد . علی رغم اینکه موضوعاتی که به اختصار بر روی جلد کتاب نوشته شدهاند ارزش خواندن را دارند ، اما متاسفانه جذابیتی برای خواننده ندارند . من نمیخواهم رشته کلام از دستتان خارج شود . به همین دلیل داستان ، ترسها ، کشمکشها ، پیروزیها و عقب نشینیهای من را در صفحات پیشرو خواهید خواند . در این کتاب ، تا جایی که توانستهام از خودم و نیز از داستانهای واضح و مشخصی در مورد عادت - سازی ، غلبه بر ترسها و تغذیه خلاقیت استفاده کردهام . اما انگار خیلی منتظرتان گذاشتهام . پس بیایید کارمان را شروع کنیم .