-نقش لوگوتراپیست وسعت بخشیدن به میدان دید بیمار است، تا آنجایی که معنی و ارزشها در میدان دید و حیطه خودآگاه بیمار قرار گیرد.
-کسی که چرایی زندگی را یافته است، با هر چگونگی خواهد ساخت.
-لوگوتراپی با در نظر گرفتن گذرایی هستی و وجود انسانی به جای بدبینی و انزوا، انسان را به تلاش و فعالیت فرا میخواند.
-اگر رنج را شجاعانه بپذیریم تا واپسین دم، زندگی معنی خواهد داشت. پس میتوان گفت معنای زندگی امری مشروط نیست، زیرا معنای زندگی میتواند حتی معنی بالقوه درد و رنج را نیز دربرگیرد.
-در این کتاب ما با هسته مرکزی اگزیستانسیالیسم رویاروی میشویم که اگر زندگی کردن رنج بردن است، برای زنده ماندن باید ناگزیر معنایی در رنج بردن یافت.
-لوگوتراپی روشی است که کمتر به گذشته توجه دارد، و به دروننگری هم ارج چندانی نمینهد، در ازاء توجه بیشتری به آینده،وظیفه، مسئولیت، معنی و هدفی دارد که بیمار باید زندگی آتی خود را صرف آن کند.