دیکتاتورها به شکل عجیبی به هم شبیهاند. ذهن پیشوایان مردم نگونبختء به یک گونه فکر میکند و اسیر توهماتی از یک نوع است. پیشوا به کیش شخصیت خود زنده است و روزی که مردم دیگر فریب آنچه مینمایاند را نخورند و از زور و قدرت او نترسندء پایان فرا خواهد رسید. پایانی که گاه حقارتآمیز و عبرتآموز است. لحظهای غرق در ادرار خودشء گاهی جسد بیجانش را آویزان از سر در شهر و زمانی دیگر با گلوله دوخته شده به دیوار. البته این سرنوشت همه دیکتاتورها نیست. هستند گروهی که تا آخرین لحظه پا از گلوی مردمان بیچاره و مظلوم برنمیدارند و بعد از مرگ هم با جانشین کردن آقازادههایشان میراث نفرت خود را رها نمیکنند.
برای اینان مکافات تنها نفرین تاریخ است.