دندانپزشک اشتراتیون از خرکچی آنتراکس یک خر کرایه میکند تا از آبدارا به سمت گرانیه برود. بین راه میخواهد زیر سایه خر استراحت کند اما خرکچی از او به خاطر سایه خر تقاضای پول میکند چون خرکچی معتقد است که او تنها خر را کرایه کرده است و نه سایهاش را.
از آنجایی که دندانپزشک حاضر به پرداخت پول اضافه نمیشود به این دلیل به آبدارا بازمیگردند تا نزد قاضی فیلیپیدس طرح دعوی کنند...