اگر از حضور در جمع دیگران مضطرب میشوید، اگر نمیتوانید سر کلاس درس سوالهایتان را بپرسید، اگر نمیتوانید به دیگران «نه» بگویید، اگر از وسواس رنج میبرید، اگر دائما دستهایتان را میشویید و احساس تمیزی نمیکنید، اگر دائما در حال تمیز و مرتب کردن وسایل خانه هستید و از این کار خسته شدهاید ولی نمیتوانید آن را رها کنید، اگر اکثر اوقات، افکار مزاحم و ناخواستهای تمام فضای ذهن شما را اشغال میکند، به نحوی که تمرکز شما را مختل میکند، اگر به طور مکرر درب اتومبیل و منزلتان را چک میکنید، اگر دائما نگران آینده هستید و از وقوع اتفاقات ناخوشایند در آینده به شدت میترسید، اگر شبها قبل از خواب، دفترچه نگرانیهایتان را باز میکنید و به جای خوابیدن، مشغول بررسی اتفاقات احتمالی آینده هستید، اگر همیشه نگران سلامتی خود و اطرافیانتان هستید، اگر دائما دلشوره و بیقراری دارید، اگر همواره به دنبال آرامش هستید و هیچوقت به آن نمیرسید، اگر از رفتن به مکانهای پر ازدحام، مترو و فضاهای بسته امتناع میکنید، اگر میترسید که در یک فضای بسته، دچار خفگی و تنگی نفس شوید، اگر میترسید به تنهایی رانندگی کنید و به تنهایی به فروشگاه بروید، اگر از خون و جراحت به شدت واهمه دارید، اگر از سوسک، گربه و برخی حیوانات ترس شدیدی دارید، اگر از سوار شدن بر آسانسور و هواپیما میترسید، آیا از این که اضطراب دارید، مضطرب هستید؟ آیا فکر میکنید از بس که حافظهتان از کار افتاده، نکنه به بیماری فراموشی مبتلا شده باشید؟ و... لطفا بیدرنگ به مطالعه این کتاب بپردازید. بیشک با تمرین تکنیکهای موجود در این کتاب، میتوانید با روشهایی غیر از مبارزه و تلاش برای حذف اضطراب، آن را بهبود ببخشید... و اما یک نکته مهم و به ظاهر عجیب...
اضطراب شما را دوست دارد که دائما به شما سر میزند، آیا شما هم او را دوست دارید؟
فراموش نکنید برای خلاص شدن از دست اضطراب، باید او را دوست داشته باشید!