آیا فمینیسم جنبشی آزادیبخش است یا ایدئولوژیای که بنا به طبیعتش برحسب سازوکارهای قدرت عمل میکند و بهوقت لزوم بر چهرۀ حقیقت هم خاک میپاشد؟ چرا فمینیسم، بهرغم شهرت و چیرگیاش، به تعریف مشخصی تن نمیدهد و در هالۀ مفاهیم کلی و همهپسندی چون برابری و حقوق زنان پیچیده شده است؟ و سرانجام فمینیسم برای زنان چه به ارمغان آورده و چگونه نهادهای اساسی جامعه، از قبیل خانواده و دانشگاه، را متأثر ساخته است؟ کتاب حاضر میکوشد تصویری دستکارینشده از فمینیسم عرضه کند. مقالات کتاب، که با نامۀ اقتصاددانی به دخترش آغاز میشوند و همگی متعلق به دو سه سال اخیرند، کندوکاوهای جدی و روزآمدی هستند در کارنامۀ یکصدسالۀ فمینیسم. اگرچه همۀ مقالات لحنی پژوهشی و علمی دارند و به دست محققان و دانشگاهیان به نگارش درآمدهاند، نمونهای از یک متن جدلی موفق نیز در مجموعه گنجانده شده تا خواننده تصور جامعتری از متون انتقادی امروز به دست آورد. در نهایت، با خواندن کتاب میتوان به پاسخ پرسشی نزدیک شد که ملاک عمدۀ ارزیابی فمینیسم است: آیا فمینیسم توانسته کیفیت زندگی زنان را بهبود بخشد و آنان را راضیتر و خشنودتر سازد؟