مغز سخن چین (the tell-tale brain) نام یکی مشهورترین کتابهای علمی جهان برای عموم در حوزه مغز است. این کتاب به قلم عصب شناس سرشناس وی. اس . راماچاندران به رشته تحریر درآمده است و هم چنان که از عنوان فرعی آن پیداست (جست و جوی یک عصب شناس برای آنچه ما را انسان می سازد) از دیدگاه عصب شناسی به ماهیت انسان بودن و شاکله هویت آدمی می پردازد. البته راماچاندران در سفر به درون مغز از اسکنر ام ار ای استفاده نمی کند و درست مانند شرلوک هولمز (همچنان که در دنیا به این لقب مشهور است) به حل معماهای مرتبط با ماهیت انسان می پردازد. کتاب مغزسخن چین بلافاصله پس از انتشار در فهرست پرفروش ترین های نیویورک تایمز قرار گرفت و برنده جوایز معتبری چون جایزه ودافون شده است. نشر سایلاو کتاب مغز سخن چین را برای اولین بار در کشور و با ترجمه دکتر معصومه ملکیان در تیراژ 1100 نسخه به عنوان کی از کتاب های حوزه علم مدرن و فلسفه خود منتشر کرده است.
راماچاندران یکی از پیشگامان علم در عصر حاضر و دانشمند برجسته علوم اعصاب است که به خاطر اکتشافات جالب توجه وی، ریچارد داوکینز به او لقب مارکوپلوی علوم اعصاب را داده است. راماچاندران در شاهکار تکرار نشدنی خود یعنی کتاب مغزسخن چین، در جستجوی ویژگی هایی است که ما را انسان می سازند. او در مغز سخن چین نشان می دهد چگونه مختل شدن کارکرد مغز، می تواند اسراری را درباره عملکرد طبیعی مغز برملا کند. تاکید وی در این کتاب بیش از همه بر روی خصوصیات منحصر به فرد انسانی است.
کتاب ماجراهای بیمارانی را به تصویر می کشد که دچار آسیب و یا ضایعه مغزی شده اند و در نتیجه آن، تجربه ذهنی یا ادراکی غیرعادی را گزارش می کنند. راماچاندران تلاش می کند با مطالعه این بیماران به ویژگی های منحصر به فرد انسانی ما پی ببرد. از داستان زنی که در مواجهه با درد می خندد، خلبانی که پس از جراحی آپاندیس همسر خود را نمی شناسد؛ مردی که بعد از تصادف مادرش را زنی شیاد می داند که تظاهر می کند مادر اوست، دختری که هر عدد را به رنگ خاصی می بیند، پسر بچه اوتیسمی که بهتر از داوینچی نقاشی می کشد، فرد مبتلا به سکته مغزی که فلج خود را انکار می کند گرفته تا مهندس نرم افزاری که در نتیجه تومور مغزی حضور دوقلوی خیالی خودش را تجربه می کند، همه و همه در این کتاب با ذکر جزئیات به تصویر کشیده شده اند و اطلاعات شگفت انگیزی از مغز در اختیار ما می گذارند.
کتاب مغزسخن چین بر اساس چه رویکردی نوشته شده است؟
راماچاندران در این اثر به دنبال آن است تا نشان دهد چگونه مختل شدن کارکرد مغز میتواند اسراری را در مورد عملکرد طبیعی مغز برملا کند و به طور خاص، در جستوجوی آن چیزی است که ما را انسان میسازد. در خلال مباحث مختلفی که در این کتاب ارائه میشود، تأکید اصلی این نورولوژیست بر خصوصیات منحصر به فرد انسانهاست. به گفته او این خصوصیات منحصر به فرد، شکل تکامل یافته ساختارهایی هستند که از پیش وجود داشتهاند.
راماچاندران رویکرد خود در مطالعه مغز را رویکردی پیشپاافتاده و دیرینه میداند؛ یعنی دیدن بیمارانی که دچار آسیب یا ضایعهای مغزی شدهاند و در نتیجه آن، تجربه ذهنی یا ادراکی غیر عادی را گزارش میکنند. او مستقیماً به سراغ تکنیکهای تصویربرداری از مغز مثل fMRI نمیرود، بلکه ترجیح میدهد مانند شرلوک هولمز در مورد یک بیماری کاوش و جستجو کند و به گمانهزنی و آزمایش بپردازد. تمام موضوعات همراه با مثالهایی مرتبط و به عبارتی با نمونههایی بالینی ارائه شدهاند و در امر آموزش چه چیزی بهتر از ارائه مثال مناسب و روشن میتواند مطلبی را برای خواننده یا شنونده ملموس سازد. وی پیش از پرداختن به مباحث اصلی، نگاهی دارد به آناتومی مغز انسان و توضیح اصطلاحات و مفاهیم اولیه مرتبط با آن. به عبارت دیگر، میتوان گفت فهم این کتاب مستلزم داشتن دانشی قبلی در حوزه عصبشناسی و یا خواندن کتاب پیشین راماچاندران نیست و چنانچه کسی علاقمند به حوزه علوم اعصاب باشد، برای آشنایی با مفاهیم اولیه و پایه در این حوزه میتواند از این کتاب بهره گیرد.