«هر عشقی، در درازمدت، نیازمند کسی است که ببیندش و تصدیقش کند و بر آن صحه بگذارد، اگر نه ممکن است اصلا عشق نباشد. بدون نگاه او ما در خطر بودیم.»
چه میشود اگر بزرگترین شاهد یک عشق بمیرد؟
در این کتاب، جوردانو عشق و مرگ را از منظر کسی که زنده مانده رودرروی هم میگذارد: یک سو خاطرات بازمانده است و سوی دیگر غیبتی ویرانگر؛ غیبت خانم الف. کسی که در بارداری پرخطر نورا همراهش بود و شاهد اولین گامهای کودکش و پاسبان با درایت عشق نوپای او و همسرش. حالا بیماری او را دور کرده است و غیبت و از دست دادنش چون لرزهای ویرانگر، آواری از گرفتاری به بار آورده است.