داستان کتاب درباره یک گروه تئاتر است که مشغول تمرین بر روی نمایشنامهای با عنوان «شادیهای گنبد» هستند.
نمایشنامهای که نویسنده در آن رازها و زوایای تاریک و پنهان و شرمآور زندگی آن گروه را بیپرده و با زبانی صریح بر روی صفحه آورده است.
نمایش با وجود ترس و مخالفت اعضای گروه، با اصرار مدیر گروه بر روی صحنه میرود و بازیگران خود را مشغول بازی در نقشهای واقعی و تکرار گناهان و اشتباهات گذشته خودشان، در مقابل چشم تماشاگران مییابند.