میان تخت و گور در روان آدمهایی است که در قعر روابط قدرت پوسیدهاند و با این همه گهگاه شرارههای شرافت در وجودشان جرقه میزند. پادشاه عثمانی، بر سر دوراهی قرار گرفته است، میان تخت و گور. او که در پی کودتایی خائنانه از تخت به زیر آمده و در زندان به انتظار لحظه اعدام نشسته است، اکنون فرصتی به کف آورده تا فرزندش را از میان بردارد و بنا بر سنت دیرینه بهعنوان یگانه فرد مذکر در خاندان عثمانی دوباره بر تخت بنشیند. مگر نه اینکه از این پیشتر نیز بسیاری از اجدادش برای حفظ قدرت دست به خون فرزند آلودهاند؟
تاریخ در این رمان بستری میشود برای روانکاوی شخصیتها. زلفو لیوانلی نامهای اشخاص را حذف میکند و مختصاتی ورای تاریخ و جغرافیا به رمان خود میبخشد، میان تختها و گورهای در سراسر جهان.