«نسل پی» چهارمین و نامدارترین رمان ویکتور پلوین است که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پیوستن روسیه به بازار آزاد با آثاری همچون «اومون را»، «چاپایف و بیهودگی» و «زندگی حشرات» ضمن ارائه تلفیقی از فرهنگ عامهای نوظهور با سویههایی از باطنگرایی رمزآلود ارتودوکسی، از طرفی آرمانشهر فروریخته کمونیستی را به شوخی میگیرد و همزمان تصویری صریحتر از سرگردانی در زمین سوختهای به جامانده از سالها سلطه رفقای تمامیتخواه نسل پدرانش به دست میدهد. برنده جایزه بوکر روسی کوچک در سال 1993 و جایزه پرفروشترین اثر ملی روسیه در سال 2004، در نسل پی به سراغ قهرمانی میرود که اتفاقا شباهتی به قهرمانان افسانهای تاریخ سیاسی معاصرش ندارد و شاعری است خردهپا که زیر آوار رژیمی که از فقر فضیلت برمیکشد، همچون سایر همنسلانش عمرش را به باد داده و با فروپاشی شوروی پایش به دنیایی باز میشود که در آن از اسطورههای میانرودان گرفته تا سرمایهداران نوکیسه پساشوروی و دستهای همیشه پشتپرده هر کسی را میتوانند تا مرز خدایی در نظام اسرارآلود تبلیغات تمام آنچه سالها ممنوع بوده، برکشد. نسل پی، با عنوان هومو زاپینها در برگردان انگلیسی، با بیش از 3/5 میلیون نسخه فروش و کسب جوایز متعددی از جمله جایزه ریچارد اکسونفیلد آلمان، از موفقترین آثار پلوین نزد منتقدان به شمار میرود.
برگرفته از این اثر، فیلمی نیز با همین عنوان و به کارگردانی ویکتور گینزبرگ در سال 2011 ساخته میشود.
ابدیتی که تا آن لحظه باورش داشت فقط در یارانههای دولتی نفس میکشید، یا حتی، با این که در اصل موضوع تفاوتی ایجاد نمیکرد، چیزی بود که دولت ممنوعش کرده بود. حتی بدتر از آن، ابدیت فقط در خاطرات نیمههوشیار دخترکی بود که از پشت ویترین مغازهای درخیالاتش اسمش را گذاشته بود مگی.