مارشال گلداسمیت در زندگی‌اش یک کار را خیلی خوب بلد است و آن هم به چالش کشیدن همه چیز و همه‌کس است. او در کتابش به نام Triggers یا محرک‌ها ما را با یک سوال همیشگی و مهم روبه‌رو می‌کند. پرسش ما این است که می‌دانیم چه باید بکنیم اما نمی‌دانیم چگونه! او در اثرش، هم به افراد می‌پردازد و هم به سازمان‌ها و اینکه چرا مردم رفتارهای خود را تغییر می‌دهند یا نمی‌دهند. در کتاب به عوامل مختلفی اشاره می‌شود که ما را وادار به تغییردادن یا تغییرندادن شیوه معمول زندگی‌مان می‌کند. گلداسمیت این عوامل را محرک‌ها می‌نامد و باور دارد تا زمانی که محرک‌های رفتاری‌مان را شناسایی نکنیم رفتارهای ما همیشه کیفیتی ناخودآگاه دارند.
هدف کتاب محرک‌ها در وهله اول این است که رفتارهای ما حالت خودآگاه‌تری پیدا کنند. گلداسمیت برای این کار روش پرسش و پاسخ از خود را آموزش می‌دهد. او یاد می‌دهد چگونه جدول‌هایی پر از سوال برای خود طراحی کنیم تا هم بدانیم چرا داریم کاری را انجام می‌دهیم و هم مطمئن شویم تا چد حد به اهداف خود پایبند بوده‌ایم. پاسخ‌های نمره‌گذاری شده، داده‌هایی را در اختیار شما قرار می‌دهد که متوجه می‌شوید آیا در حال حرکت به سمت جلو هستید یا نه!
یکی از توصیه‌های دکتر گلداسمیت در کتابش، ردیابی محرک‌هاست. ردیابی محرک‌های منفی نیز می‌تواند تاثیرات مثبتی برای ما داشته باشند. شناسایی این محرک‌های رفتاری بهترین راه برای ایجاد تغییرات دائمی است. با دنبال کردن این الگوها متوجه خواهیم شد چه چیزی‌هایی رفتار ما تحت کنترل خود درآورده‌اند. لحظاتی را تصور کنید که با همکاران‌تان در حال گفتگو درباره مسائل ناخوش‌آیند جامعه یا محیط کار هستید. این زمان‌ها همان لحظاتی هستند که استرس شما را افزایش می‌دهند.این استرس‌‌های کوچک روزانه قدرت تمرکز شما را کاهش داده و شما را به سمت عادت‌های نامناسبی مانند کشیدن سیگار کشیدن و مصرف کالری بیش از نیاز سوق می‌دهند. به همین دلیل است که مارشال گلداسمیت در کتابش این‌همه بر پیدا کردن محرک‌ها تاکید دارد. این کتابی اثری جذاب است که با خواندن آن نه‌تنها به درک بهتری از خودتان خواهید رسید که خواهید آموخت چگونه با استفاده از تکنیک‌های مختلف تغییر رفتار، خودتان را در مسیر موفقیت تنظیم کنید.