محسن نیک بخت


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
کمدی الهی 3 (3 جلدی) بهشت
  • 298,200 تومان
  • با تخفیف: 298,200 تومان
کمدی الهی 2 (3 جلدی) برزخ
  • 298,400 تومان
  • با تخفیف: 298,400 تومان
کمدی الهی 1 (3 جلدی) دوزخ
  • 298,400 تومان
  • با تخفیف: 298,400 تومان
من دیوانه نیستم
  • 9,000 تومان
  • با تخفیف: 9,000 تومان

کمدی الهی 3 (3 جلدی) بهشت

  • 298,200 تومان

حال بسیار شادمان خواهم شد اگر لطف فرمایی، و نام و وضعتان را برایم بازگویی." بی‌درنگ با دیدگانی خندان و متبسم، پاسخم داد: " شفقت ما، به روی هیچ خواستة درستی در نبندد، در زمین، راهبه بودم! و چنانچه خوب بیندیشی، و زیبایی خیره کننده‌ام را به یادآوری هویتم را از تو پوشیده نخواهد داشت، و یقینا نامم به یادت خواهد آمد که پیکاردا هستم که اینجا، میان ارواح سعادتمند، در فلکی که حرکت آن از دیگر افلاک کندتر است، مرا جای داده‌اند...! " لیک، به من بگو، شمایی که اینجا سعادتمندید، آیا در شوق اقامتگاه رفیعتری نیستید تا بهتر به دیدار حق نائل شوید وز عشق بیشتری بهره‌مند گردید...؟" نخست همراه سایر ارواح لبخندی کوچک زد سپس با چنان شادمانی که گویی نخستین شراره‌های عشق، در او مشتعل گشته بود، پاسخم داد: " برادر! قدرت عشق، آنچنان ما را ارضاء می‌کند، که با شادمانی آنچه داریم، به سر می‌بریم، و تشنة سعادتی برتر نیستیم! چنانچه خواهان مکانی رفیعتر بودیم، ارادة ما با ارادة آن که این مکان را برایمان برگزیده است، ناهماهنگ می‌گشت... زیرا ساکنان این قلمرو ملکوتی، که در طبقات گوناگون آسمانند، راضی به رضای حق‌اند، و شهریاری که میل ما را با ارادة خویش هماهنگ ساخته است، چنین می‌خواهد! آرامش و سعادت ما، در ارادة اوست...! و چنان دریایی است که همه چیز به سوی آن جاریست...

کمدی الهی 2 (3 جلدی) برزخ

  • 298,400 تومان

ای آنکه این نوشته را می‌خوانی، به بخشی از "برزخ"نظر افکن... تعجب مکنید! بلکه یقین بدانید بی‌کمک و حمایت مرحمتی آسمانی نبوده که سعی دارد از این دیوار صخره‌ای صعود کند!" چنین گفت استادم. آن ارواح لایق برای عروج به ملکوت گفتند:"باز گردید و مقابلمان گام بردارید!" و با پشت دستشان، مسیر درست نشانمان دادند. یکی از آنان گفت:" هرکه هستی، بی آن که بایستی، به چهره ام بنگر!آیا تا کنون، بر صورتم نظر افکنده بودی؟..." سویش چرخیدم و نگاهی دقیق افکندم. خوش سیما و متین و مو طلایی بود. لیکن ضربه‌ای سخت، یکی از ابروانش از هم دریده بود... پس از آن که با تواضع پوزش خواستم و اعتراف کردم هرگز ندیده بودمش، به من گفت:" بنگر!" و جراحت بالای سینه‌اش را نشان داد. سپس لبخند زنان گفت: منم، مانفرد! نوة امپراتریس کنستانس. استدعایم است چناچه بازگشتی، به دیدار دختر زیبایم، مادر شهریاران سیسیل و آراگون بروی و حقیقت را بگویی! شاید کسانی بر خلاف واقع بازگو کرده باشند! پس از آن که تنم، از دو ضربة مهلک از پای در آمد. به آن ذات پاکی که بی‌منت می‌بخشد، روح خود را با گریه تسلیم نمودم! گناهانم، بسیار شنیع بود! لیک لطف و رحمت لایتناهی، بازوان خود چنان می‌گشاید که هر آن کس را که سویش شتابد، پذیرا شود!

کمدی الهی 1 (3 جلدی) دوزخ

  • 298,400 تومان

ای آنکه این نوشته را می‌خوانی، به بخشی از "برزخ"نظر افکن... گفتم:" ای شاعر والامقام! بسیار مشتاقم با دو روحی که در کنار هم، دست در دست، از میان تند باد سیاه، با چنین سبکبالی می‌گذرند، سخن گویم...!" پاسخم داد:" صبر کن، تا اندکی نزدیک‌تر آیند..." به محض آن که باد، آنان را به سمتمان پرواز داد، بانگ زدم: "ای ارواح رنجدیده! که ناتوان به این سو و آن سو ره سپارید، چناچه در آمدنتان منعی نیست، قدم رنجه کنید! نزدیک آیید تا سخن گوییم ..." چون دو کبوترانی دلداده، با بالهایی گسترده که با عشقی شورانگیز در هوا به نقطه‌ای معین پر کشند، و سوی آشیانة محبوبشان پرواز کنند، آنان نیز، آن گونه از میان گروهی که دیدن در بینشان بود، خارج شدند وز میان هوای ناپاک و بد گذشتند.. آری...چنین بود قدرت آوای محبت آمیز من...! "آه! ای موجود زنده‌ای که جنین مهربان و فروتنی، وز میان این هوای سیاه و کدر. به ملاقات ما که جهان را با خونمان آغشته و رنگین ساختیم، آمدی، چناچه شهریار عالم، دوستمان داشت.، ازو خواهش می‌گردیم در صلح و آرامش، محفوظ نگاهت دارد! زیرا تونیز به درد و رنج دشوارمان رحمت آوردی! عشق که قادر است قلبی شریف را به سرعت مشتعل سازد، گریبانگیر این خوبرو جوان شد، دل در گرو کالبد زیبایی سپرد کز من ستاندند، گونه‌ای کز آن بابت، هنوز آزرده و جریحه دارم... عشق که قادر است معشوق را به دوست داشتن وادارد، باعث شد چنان لذتی ازو ببرم که هنوز هم در بند خود، اسیرم داشته و هرگز رهایم نخواهد ساخت...! عشق، ما را به مرگی یکسان کشاند... دایرة قابیل انتظار آن کس کشد، که هستی از ما ستاند... این سخنان غمبار، از سوی آنان، خطاب به ما بود...

من دیوانه نیستم

  • 9,000 تومان

جبران خلیل جبران، این اسطوره عشق و احساس و این نابغه اندیشه و گفتار، آن‌گاه که در سرزمین واژگان گام بردارد تو را آن‌چنان به ماورای کلام می‌برد که گویی در آن خورشید می‌بینی و زیبایی و در آن حال نیز تو را با انگشتی بر لب در دریای سوزان تفکر تنها می‌گذارد.

صفحه‌ی 1