«دونالد رابرتسون» همانقدر که روانشناس است، فیلسوف هم هست، اما بیشتر به عنوان رواندرمانگری با رویکرد «رفتاردرمانی شناختی» و البته نویسنده، شناخته میشود. رفتاردرمانی شناختی گرایشی است که سبب شد دیدگاههای فلسفهی رواقی دوباره قدرت بگیرند. چرا که این روش، مثل فلسفهی رواقی تلاش دارد با تغییر شیوهی تفکر و دیدگاه فرد نسبت به خود و زندگیاش، به او کمک کند. برای همین است که کتاب «چگونه مثل امپراتور روم فکر کنیم» در مرز میان فلسفهی رواقی و روانشناسی شناختی قرار میگیرد، همان طور که نویسندهاش در این مرز حرکت میکند.
رابرتسون با بررسی دقیق زندگی «مارکوس اورلیوس»، امپراتور مشهور روم و فیلسوف رواقی، دستورالعملهای بسیار مفیدی به دست آورده است که در هشت فصل میخوانید. او تلاش دارد دیدگاه ما را به زندگی تنظیم کند و به پرسشهای اساسی و مهمی نظیر «چگونه عاقلانه سخن بگوییم» یا «چگونه ترس را رها کنیم» پاسخ بگوید. و برای این هدف، فلسفه و روانشناسی و داستان را به شکل شیرینی پیوند زده است.