کوپر با پیچیدگی زمانی نسبیتگرا دست و پنجه نرم میکند. در حقیقت زمان، آنتاکونیست میانستارهای است؛ زیرا آنچه کوپر باید با آن بستیزد و بر آن فائق آید، زمان نسبیتگراست نه به طور خاص کندی مفرط زمان. تسرکت (ابر مکعب چهار بعدی) صرفا در یک زمان مشخص کنار اتاقخواب مورف قرار نگرفته، بلکه به طور بالقوه دارای سطوحی بینهایت است که هر کدام در دقیقهای خاص، کنار کتابخانه قرار گرفتهاند و کلیت اتاقخواب مورف را در تمامی لحظات ممکنش بازنمایی میکنند. به نظر میرسد که تعبیر نولان از تسرکت، ظاهرا وجود پیوستار فضازمانی را امکانپذیر میکند که در آن تمامی لحظات ممکن زمانی، در آن واحد برای این فضای بسیار خاص در دسترس باشند... . از آنجایی که فضا و زمان به نوعی با یکدیگر جا عوض میکنند، در مدتی که کوپر در تسرکت به سر میبرد، آزاد است که به هر سوی زمان پرسه بزند، اما حرکت فضایی او محدود میشود. همانطور که تورن میگوید: «او میتواند از طریق نظام تسرکت به هر زمانی که دلش میخواهد دسترسی پیدا کند، اما تنها در "یک اتاق"».