در آغوش نور (1) روایتگر تجربیات نزدیک به مرگ است. بتی جین ایدی، نویسنده آن، مراحل تجربه نزدیک به مرگ خود را در داستانی شیوا و ساده روایت می‌کند. بتی به سفری رفت که عیسی مسیح را ملاقات کرد و ایشان به او ماموریتی را محول کرد. بتی ماموریتش را به خاطر نمی‌آورد اما می‌گوید بنا به وعده حضرت عیسی مسیح که قول داد در لحظه‌ای که ماموریتم را تکمیل کردم به سرای باقی بشتابم، واپسین فرمایشاتش در گوشم طنین می‌افکند: روزهای حیات زمینی بس کوتاه است! مدت زمان زیادی آنجا نخواهی ماند. به‌زودی دیگربار به میان ما بازخواهی گشت. نویسنده روایت می‌کند که چگونه در شب هجدهم نوامبر 1973 زمانی که برای انجام یک عمل جراحی به بیمارستان رفته بود اتفاقی ماورای زمینی را تجربه کرد که باور آن بیش از همه برای کسانی قابل درک است که مرگ را پایان انسان نمی‌دانند و یا آن‌هایی که خود چنین چیزی را تجربه کرده‌اند. لحظاتی که بر پزشکان حاضر بر بالین او بسیار دشوار گذشت تا بتوانند او را به زندگی زمینی برگردانند. در لحظاتی که حتی نمی‌توانستند تصور کنند بتیِ بی‌هوش بر تخت بیمارستان واقعا در کجاها سِیر می‌کند. بتی در این کتاب روایتگر تولد دوباره خویش است. با داستان او همراه شوید که درهرصورت تجربه متفاوتی خواهد بود.