تعاریف مختلفی برای خرد وجود داردء اما ویژگی مشترک بسیاری از آن‌ها تمرکز بر تعادل بین عناصر شناختیء عاطفی و انگیزشی‌ای است که برای دست‌یابی به یک خیر مشترک اعمال می‌شود. خرد نه تنها در نوع حل مسئله‌ی فردی که با آزمون‌های هوش موجود اندازه‌گیری می‌شودء بلکه در حل مشکلات جمعی برای مسائل مختلف پیش روی جهان نیز به خوبی عمل می‌کند.
در طول قرن بیستمء ضریب هوشی (آی کیو اس) در سراسر جهان تقریبا سی واحد افزایش یافت. به گفته‌ی جیمز فلینء چنین دست‌آوردی نشان‌دهنده‌یء مهارت‌های شناختی بالاتر از نیاز برای انطباق با محیط است که در طول قرن تکامل یافته است. این دست‌آورد ممکن است ناشی از تغییرات در آموزشء فرزندپروریء تغذیه و عوامل دیگر باشد. براساس این دیدگاهء ضریب هوشیء بسته به مهارت‌های شناختی که یک محیط خاص به آن نیاز داردء ممکن است در طول زمان افزایش یا کاهش یابد.
با وجود این دست‌آورد چشم‌گیرء این که افراد هنوز با محیط خود ناسازگارند کمی گیج‌کننده است. به نظر می‌رسد این شکست فراتر از هوش (از هر نوعی) استء زیرا ویژگی مشترک بسیاری از این مشکلات این است که افراد باهوش در به کارگیری خرد ناکام هستند.
هدف این کتاب ارائه‌ی مقدمه‌ای کوتاه بر خردء در درجه‌ی اول اما نه منحصراء از دیدگاه روانشناسی است.