«غصه نخور، شاد باش. تا دنیا بهت بخنده.» حتما بارها از شنیدن این حرفها کلافه شدهاید. هر وقت دمغ بودهاید خانواده یا دوستان تلاش کردهاند به زور شما را سر حال بیاورند. برایتان مهمانی گرفتهاند و بساط عیش فراهم کردهاند یا برنامه سفر ریختهاند، شاید هم پیشنهاد دادهاند بروید پیش روانشناس و دارو مصرف کنید. در این مواقع، حتما حس کردهاید که همه به چشم بیمار نگاهتان میکنند. حس میکنید زیر این همه فشار برای سرخوش بودن دارید له میشوید. اما در برابر سختیهای هر روزه زندگی یا شوربختیهای گهگاهی مجبور نیستیم غرق نومیدی شویم یا امیدهای واهی به خودمان بدهیم. راه دیگری هم هست: به جنبههای مالیخولیایی وجودمان توجه کنیم. مالیخولیا نه افسردگی است و نه زیادی سرخوش بودن، و در عین حال هم نوعی تجربه احساسی است و هم نوعی شیوه تفکر. این کتاب به ما میگوید که میشود هم اندوهگین بود و هم از خوشیهای کوچک زندگی لذت برد.