علی فردوسی


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
نشانگر همه چیزها
  • همراه با تخفیف
  • 145,000 تومان
  • با تخفیف: 123,250 تومان
فلسفه و رخداد
  • همراه با تخفیف
  • 195,000 تومان
  • با تخفیف: 165,750 تومان
گفتمان و حقیقت (تبارشناسی حقیقت گویی و آزادی بیان در تمدن غرب)
رساله الهی سیاسی
  • 295,000 تومان
  • با تخفیف: 295,000 تومان
مانیفستی برای فلسفه به همراه ضمیمه (مانفیست دوم فلسفه)

نشانگر همه چیزها

  • 145,000 تومان

(روش شناسی الگو های شناخت)

فلسفه و رخداد

  • 195,000 تومان

(مصاحبه،نقد،فیلسوفان فرانسوی)

رساله الهی سیاسی

  • 295,000 تومان

مقصود اسپینوزا در رساله الهی - سیاسی تفکیک حوزه دین از حوزه فلسفه است، بدان‌گونه که هر یک بتواند به راستی آنی باشد که هست. این یعنی خلاص دین از فلسفه، و از آن مهم‌تر خلاص فلسفه از دین. او برای هر یک از این دو رویکرد به عدالت و احسان جایگاه و جامعه‌شناسی خاصی قائل است. به باور او خیر هر دو در این تفکیک است، و این خیر عام است، زیرا منجر به رفاه و امنیت مردم، و صلح و پایداری کشور می‌شود. این درست مغایر است با ادعای علم کلام؛ و به این ترتیب نافی تمامی نظراتی است که دین و فلسفه را معادل یا قابل تلفیق با هم می‌گیرند. از نظر واقعیت تاریخی، بلافصل‌ترین مقصود اسپینوزا در نوشتن این متن تقویت آزادی اندیشه در جامعه هلند، به ویژه با تحدید قدرت کشیشان و جایگاه الهیات در امور دینی و سیاسی بود. به باور وی، این قدرت‌ها عمدتا مسئول دامن زدن به تنش‌ها و خصومت‌های مذهبی بودند، و دهان و قلم اندیشندگان غیرمتعارف مانند خود اسپینوزا را می‌بستند. مشخصا همت او بر آن بود تا با کاستن از قدرت رسمی کلیسا تا حدودی مسیری فراپیش خویش و دیگرانی که با وی همدلی می‌کردند بگشاید تا بتوانند آرای خویش را آزادانه در میان هم‌عصران خویش رواج دهند. اما از آن مهم‌تر، وی امیدوار بود، و حتی انتظار داشت، که با این کارش به ایجاد جامعه‌یی آزادتر و با‌ثبات‌تر کمک کند.

مانیفستی برای فلسفه به همراه ضمیمه (مانفیست دوم فلسفه)

  • 20,000 تومان

فلسفه تا همین اواخر یاد نگرفته بود که چگونه در سطحی معادل سرمایه بیاندیشد، زیرا میدان را تا درونی‌ترین نقطه آن برای نوستالژی بیهوده برای امر قدسی، برای تمرکزی وسواس‌گون بر «حضور»، برای چیرگی مبهم شعر، برای تردید در مشروعیت خویش خالی کرده بود. یاد نگرفته بود که چگونه این واقعیت را به اندیشه درآورد که انسان به شکل بازگشت‌ناپذیری «سرور و صاحب طبیعت» شده است و اینکه این امری است نه حاکی از نسیان و نه از باختن، بلکه حاکی از مقصد عالی او. فلسفه، با زدن به بیراهه ... به زبان، به ادبیات، به نوشتن آویخته بود همچنان که به آخرین نماینده ممکن تعین پیشینی تجربه، و یا جای حفاظت شده یک گشایش‌گاه برای «هستی». پرسش راستین همچنان این است: چه بر سر فلسفه آمده بود که آن را واداشت تا با انزجار حاضر به قبول آزادی و قدرتی نشود که یک عصر قداست‌زدا در اختیارش می‌گذاشت؟...

صفحه‌ی 1