جستجو نتیجهای نداشت
نتیجه جستجو
از
تا
صبح یک روز دلانگیز بهاری، دورا و دوستانش سرگرم تزئین خانهی درختیشان بودند، چون قرار بود یک مهمان برایشان بیاد. پاپوش، دوست دورا، هم داشت از جنگل برای خوابیدن پیش دورا میآمد. او با خودش کولهپشتی و نقشه هم داشت...