پس از مطالعهی رمان اردال از، این نکته که یک رمان خوب قادر است بسیار واقعیتر از خود زندگی باشد، دیگر برای من به اثبات رسید. رمان، هنر، به مراتب قویتر از زندگی است. آنان که در واپسین روزها گرفتار شکنجه شدند، به ترسیم تکتک شکنجههای باورنکردنی پرداختند. این شکنجهها، در عصر ما، در سرزمین ما به وقوع میپیوست. از این رو، گناه آن متوجه همه ما، همه ملت و همه انسانهاست.
و انسان به هنگام مطالعه این رمان، از آدم بودن، زندگی، سخن گفتن، دیدن، نفس کشیدن خود شرم میکند، چنانکه پس از خواندن رمان به این باور میرسد که چنانچه جنگی در گرفت میجنگد، یا چنانچه مرگش فرا رسید، میمیرد، اما شکنجه!...