کارلوس فوئنتس نویسنده شهیر مکزیکی در کتاب «درخت پرتقال»، نگاه سنتی به تاریخ را به پرسش گرفته و یکی از آزادانهترین آثارش را خلق کرده است. فوئنتس پرتقال را نماد مکزیک و اسپانیا میداند. در این اثر همه چیز از ترکیب 2 جنبه متفاوت شکل میگیرد، از به همآمیختگی دو فرهنگ، دو ملت، دو خون. او امتزاج عناصر تاریخی و در هم تنیدگی زمان را به همین نسبت ترسیم میکند تا با روایتی ادبی، درکی جامع از لحظات گذرای تاریخ را برای مخاطبش به ارمغان آورد.
او در این کتاب نمیخواهد گرفتار چارچوب زمان باشد، بلکه میخواهد فراتر از زمان حرکت کند. دید فوئنتس به تاریخ مانند مورخها دقیق و موشکافانه نیست. برای مثال او تاریخ فتح مکزیک را وارونه روایت میکند و بیانگر سیری از تاریخ ایت که میتوانست اتفاق بیفتند اما اینگونه نشد. مردگان در «درخت پرتقال» از وقایع محتملی سخن میگویند که در تاریخ رخ نداده است، اما در داستان رخ میدهد. فوئنتس تاریخ خود را میسازد و عناصرش را به هنر ذوق و خلاقیت در هم میتند تا روایتی ادبی از تاریخ بیافریند.