طهورا آیتی


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
انقلابی‌ها دوباره دست به کار می‌شوند
  • 88,000 تومان
  • با تخفیف: 88,000 تومان
100 برادر
  • 45,000 تومان
  • با تخفیف: 45,000 تومان
پنلوپیاد
  • 33,000 تومان
  • با تخفیف: 33,000 تومان
اگر حافظه یاری کند (4 جستار از زبان و خاطره در سال‌های تبعید)
دربی کنتاکی درب و داغان است
  • 12,000 تومان
  • با تخفیف: 12,000 تومان
اعلان قرعه 49
  • 33,000 تومان
  • با تخفیف: 33,000 تومان
بابا یاگا تخم گذاشت
  • 48,000 تومان
  • با تخفیف: 48,000 تومان

انقلابی‌ها دوباره دست به کار می‌شوند

  • 88,000 تومان

رمان پرطمطراق، ابسورد و خودآگاه انقلابی‌ها دوباره دست به کار می‌شوند در دل دهه‌ای از تاریخ معاصر اکوادور می‌گذرد که ریاضت اقتصادی گریبان‌گیر کشور شده است. کتاب آرمان‌گرایی ناکام‌مانده دوستان دیرین را حکایت می‌کند؛ دوستانی که یکی دیوان‌سالار و یکی نمایش‌نامه‌نویس است و دیگری هم در تبعید خودخواسته به سرمی‌برد؛‌ آن‌ها به میزانی که از زشتی‌ها و شرارت‌های دیکتاتوری مطمئن‌اند، در هر چیز دیگری، از جمله یکدیگر، تردید می‌کنند.

100 برادر

  • 45,000 تومان

در این کتاب راب را داریم و باب، تام، پال، رالف و نوآ؛ نیک، دنیس، برترام، راسل و ویرجیل. یک پزشک داریم، یک مستندساز و یک مجسمه‌ساز؛ بزرگ‌ترین برادر را داریم، کوچک‌ترین برادر و برادر محبوب «بی‌عیب و نقص»، بندیکت. در صد برادر رمان دانلد آنتریم با آن طنز گزنده‌اش، راوی و اتحادیه بزرگ برادران نود و هشت نفری او (یکی‌شان نتوانسته خودش را برساند) در کتابخانه رو به زوالی که ملک خانوادگی است برای شیطنت و خوش‌گذرانی دور هم جمع شده‌اند. آنتریم نه تنها توانسته از آزمون سخت پروراندن ایده‌ای محیرالعقول در دل رمان سربلند بیرون بیاید، که مدام در کمال طمانینه و خونسردی خرده روایت‌های گوناگون جنون‌آمیزی نیز به آن می‌افزاید. نویسنده این کتاب با چنان هوشمندی و خلاقیتی گونه‌های متنوع مردان را رده‌بندی می‌کند که تداعی‌گر کارهای بارتلمی و پینچن است و در عین مبهوت کردن خواننده او را به خنده وامی‌دارد.

پنلوپیاد

  • 33,000 تومان

وقتی با آن آسمان‌جل ژنده‌پوش کذایی درد دل می‌کردم، خوابی را که دیده بودم برایش تعریف کردم. خواب درباره گله غازهای سفید قشنگم بود که خیلی دوست‌شان داشتم. خواب دیدم دارند شادمانه در حیاط به زمینی نوک می‌زنند که ناگهان عقاب غول‌آسایی با منقاری خمیده به سرعت بر زمین می‌نشیند و تمام‌شان را می‌کشد و من هم زار می‌زنم و زار می‌زنم.

اگر حافظه یاری کند (4 جستار از زبان و خاطره در سال‌های تبعید)

  • 74,000 تومان

تبعید هر آدمی را، به‌خصوص هر نویسنده‌ای را، دو پاره می‌کند؛ یک پاره گذشته‌ای است که با زبان خودت به آن فکر می‌کردی و بخشی از هویت توست و دیگری اکنونی که در آن سرگشته و با لکنت می‌کوشی زندگی کنی و به یاد آوری. جوزف برودسکی، برنده‌ی نوبل ادبیات سال 1987، در چنین جایی ایستاده است. او هر چند زندگی‌اش حتی در تبعید هم به روسیه گره خورده بود، هیچ‌ وقت حکومت شوروی را نپذیرفت؛ هر چند به آمریکا رفت، اسیر غرب‌گرایی نشد؛ هر چند می‌گفت به زبان روسی تعلق دارد، به انگلیسی نوشت. همین بی‌درکجایی بود که سکوی پرش جستارهایش شد، تا در زبان جدید از چنگال بی‌رحم خاطرات نجات یابد و بتواند باز به چنگ‌شان بیاورد، تا خانه‌ای نو برای خودش بسازد: این بار درون زبانی تازه، با خشت ادبیات، زیر سقف حافظه‌ای نویافته.

دربی کنتاکی درب و داغان است

  • 12,000 تومان

به شهر دربی خوش آمدید. طرف‌های نصفه‌شب از هواپیما پیاده شدم و وقتی از راهروی تاریکی که به ترمینال می‌رسید گذشتم، هیچ‌کس با من حرف نزد. هوا سنگین و گرم بود، انگار توی حمام بخار بودم. داخل مردم همدیگر را بغل می‌کردند و با هم دست می‌دادند...

اعلان قرعه 49

  • 33,000 تومان

یا شاید همه‌ی این‌ها توهم توست. یا نقشه‌ای که علیه تو کشیده‌اند، بسیار پرهزینه و پیچیده، شامل فقراتی از جمله جعل تمبر و کتاب‌های قدیمی، تحت‌نظر گرفتن بی‌وقفه‌ی تحرکاتت، کاشتن شیپورهای پستی در جای‌جای سن‌فرنسیسکو، رشوه دادن به کتاب‌دارها، اجیر کردن هنرپیشه‌های حرفه‌ای و فقط پیرس اینوراریتی می‌داند دیگر چه. منابع مالی هم همه از دارایی پیرس نامین شده، طوری که خیلی سری باشد یا برای ذهن غیر حقوقی تو خیلی پیچیده، با این که وصی هستی، آن‌قدر هزارتووار که باید ورای شوخی صرف بودن معنایی داشته باشد. یا این که دارای توهم چنین نقشه‌ای را در سر می‌پرورانی که در این صورت دیوانه‌ای، ایپا، روانی شده‌ای.

بابا یاگا تخم گذاشت

  • 48,000 تومان

اولش نمی‌بینی‌شان. بعد ناگهان جزئیات تصادفی، مثل موشی ولگرد، توجه‌ات را جلب می‌کند: کیف دستی یک پیرزن، لنگه جورابی که از روی پایی پایین سریده و روی قوزکی برآمده جمع شده، دست‌کش‌های قلاب‌دوزی‌شده روی دست‌ها، کلاهی از مد افتاده که روی سری جا خوش کرده، موهای تنک خاکستری با درخششی آبی. صاحب موهای آبی‌شده سرش را مثل سگی مکانیکی تکان می‌دهد و لبخند کم‌رنگی می‌زند. بله، اولش نامرئی‌اند. از کنارت رد می‌شوند، مثل سایه، به هوای مقابل‌شان نوک می‌زنند، ضربه می‌زنند، روی آسفالت این طرف و آن طرف می‌روند، با گام‌های موش‌مانند می‌خرامند، چرخ‌دستی را پشت سرشان می‌کشند، به عابری چنگ می‌زنند، می‌ایستند در حالی که دورشان را یک کپه کیسه و کیف بی‌معنی گرفته، مثل ارتشی فراری که هنوز به ادوات کامل جنگی آراسته است. تعداد کمی از آن‌ها هنوز «روی فرم»‌اند و پیراهن تابستانه یقه‌باز پوشیده‌اند با یک شال پر عشوه‌ریز که روی شانه انداخته‌اند و پوست بخارای نیمه بیدزده کهنه و آرایش ماسیده (کی می‌تواند از پشت عینک درست آرایش کند؟!).

صفحه‌ی 1