من هرگز به حقیقتی یگانه و واحد اعتقادی نداشتهام، چه از آن من باشد یا از آن دیگری. اعتقاد راسخ دارم که تمام مکاتب و مشربها، تمام نظریهها و فرضیهها میتوانند در مکان و زمان به خصوصی قابل قبول باشند. اما در عین حال معتقدم زندگی وقتی معنا دارد که ما صادقانه و صمیمانه، با شور و شوق و با تمام وجود به نقطه دید و تفکری اعتقاد داشته باشیم. با این همه، زمان میگذرد، ما عوض میشویم، تغییر میکنیم، دنیا تغییر میکند، هدفها و آمال و حتی تفکرمان دگرگون میشود. یک چیز همواره نظرم را جلب کرده و من همیشه آن را دنبال کردهام: اگر نظری و تفکری مثمر ثمر و قابل ارائه باشد، باید خود را وقف آن نمود و تا سر حد مرگ از آن دفاع کرد.
با این حال، همیشه ندایی آرام و آهسته در گوشمان زمزمه میکند:
Hold an tightly, let go lightly (سخت بگیر و سلانه سلانه برو). در عقایدت مصمم باش و در راه و روشت نرمش داشته باش.