به نظر میرسد امروزه برای پناهجویان و افراد بیخانمانی که به خاطر خشونت مجبور به فرار شدهاند، هیچ مکان امنی وجود ندارد. طبق آمار سازمان ملل ، تا سال 2017- 68.5 میلیون نفر در سر تا سر جهان، به اجبار آواره و 25.4 میلیون نفر هم پناهجو شدهاند.
آنقدر تعدادشان زیاد و گیجکننده است که فراموش میکنید اینها مردمی هستند که از سر اجبار خانههایشان را ترک کردهاند. آوارگانی که جمعیتی به این بزرگی را تشکیل میدهند، انسانهایی هستند با صدها امید و آرزو برای آیندهای بهتر.
این افتخار را داشتم که با افراد بسیاری آشنا شوم. افرادی که مجبور شدند زندگی خود را اغلب از اول در سرزمینهای بیگانه بسازند.
افرادی که خیلی چیزها از دست دادهاند - از جمله معشوقشان را- و سپس مجبور شدهاند تا از نو زندگی را بسازند. این به معنای یادگیری زبان جدید، فرهنگ جدید و شیوهی جدیدی از «بودن» است.
به این دلیل این کتاب را نوشتم که به نظر میرسد اغلب درک نمیشود که پناهجویان هم افرادی عادی هستند. تنها چیزی که این افراد را متفاوت میکند این است که در جنگ و درگیری گرفتار شده بودند که آنها را مجبور کرد تا خانه، عزیزان و زندگیشان را رها کنند. آنها در طول مسیر، خطرات بسیاری را به جان خریدند، به چه دلیل؟ زیرا اکثر مواقع یک انتخاب بین مرگ و زندگی وجود دارد و آنها نیز زندگی را انتخاب میکنند.