روزی در سال 1923، در شهر کولون (پاناما) کارمندی درجه سه کارش را به پایان رساند و از آنجایی که روز پرداخت حقوق بود کنار میز صندوقدار رفت تا حقوق ماهیانهاش را دریافت کند و بعد از وزارتخانهای که در آن کار میکرد بیرون آمد. در فاصلهای بین آن لحظه و سپیدهدم روز بعد، ده یا دوازده ساعت بعد، سرودن شعری طولانی را به اتمام رساند، از زمانی که تصمیم به نوشتن شعر گرفت تا مرحله نهایی همینقدر طول کشید، بعد هیچ چیز دیگری اضافه یا اصلاح نشد. اگر این حقیقت را در نظر بگیریم که او در تمام پنجاه سال زندگیاش هرگز مصرعی شعر ننوشته است، هیچ تمایلی نیز به این کار نداشته و بعد از این هم دیگر قرار نیست چنین کاری بکند، آن وقت است که ویژگی کامل این بازه زمانی به وضوح نشان میدهد، این اتفاق جوششی در زمان و در سرگذشت او بوده است، استثنایی بدون هیچ پیشینه یا پیامدی...