ما معمولا در مورد اتفاقات صادق نیستیم. اگر داخل هستیم و کسی را آن بیرون میبینیم، معمولا یه خودمان می گوییم: «من تو اون موقعیت نیستیم چون فرق میکنم.» اما این فقط غرور شماست. ما به سادگی نمیتوانیم جای آن شخص باشیم. ما همهچیز را در وجودمان داریم؛ فقط دوست نداریم به چیزهای مشترکمان با بیگانهها اعتراف کنیم، چون کار بسیارفروتنانهای است. این نشان میدهد که شاید موفقیت و شکست کاملا عادلانه نباشد و اگر بدانید که قسمت بهتر را دریافت کردهاید، پس باید متواضع باشید و سخت است که احساس برتری خود را کنار بگذارید و بگویید:« من بهتر از دیگران نیستم.» بنابراین در عوض، ما برای نیاز حذب کردن درونیمان، بهانه می تواشیم. میگوییم بحث شایستگی یا سنت است؛ حال آن که در واقع فقط از برتری و غرور خود حفاظت میکنیم.