اسکاندیناویها میدانند که آسایش واقعی از مرزبندی یا اجازه دادن منفعلانه به زندگی ناشی نمیشود، بلکه از عمیق شدن، لذت بردن از تجربیات زندگی و ایجاد نوعی تعادل کاربردی (توجه کنید من میگویم «کاربردی» و نه «عالی») بین بخشهای مختلف زندگی ما حاصل میشود.
بیفکر زندگی کردن یا در طرف مقابل، زیادهروی در برخی تجربیات، نقطه مقابل آرامش است. اعصاب ما را ضعیف میکند و باعث میشود کمتر حضور داشته باشیم، تمرکز کمتری داشته باشیم و کمتر متوجه شویم که زندگیمان بههمریخته است. همه اینها میتوانند کیفیت زندگی ما را کاهش دهند.