اونتورین، خیلی جوان است و هنوز پولکهای سخت و محافظش کاملا شکل نگرفتهاند. دنیای بیرون از غار خطرناک است اما او باید به خانوادهاش ثابت کند که میتواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. پس دل به دریا میزند و به شکار انسان میرود...
اما انسان به راحتی تسلیم نمیشود. او را فریب میدهد و اونتورین از همهجا بی خبر، از شکلات داغ سحرآمیز میخورد. حالا دیگر او دخترکی ضعیف و بی دفاع است.
نه چنگالی دارد، نه دندانهایی تیز و نه نفسی آتشین... اما هنوز هم درندهترین موجود کوهستان است و علاوه بر این، علاقهی واقعیاش یعنی شکلات را هم کشف کرده است.
او باید خودش را به شهر آدمها برساند... باید کاری برای خودش دست و پا کند.
و مطمئن است میتواند در کوتاهترین زمان ممکن، قلمروهای جدیدی را فتح کند.
یک داستان تخیلی و شکلاتی که قهرمانش یاد میگیرد چطور انسان و همچنین اژدهایی قوی ومهیب باشد!