صبحانه در تیفانی داستان هالی، دختر شهرستانی که سر از نیویورک در آورده و حالا در کافههای نیویورک برو و بیانی دارد و با همه قماش آدم معاشرت دارد. راوی بینام داستان، نویسنده جوانیست که برای اولین بار پایش را از شهر کوچک زادگاهش بیرون گذاشته و با رویای این که نویسنده موفق و مشهور شود به نیویورک آمده است. او آپارتمانی اجاره میکند و همسایه هالی میشود.