«... این قصه مستند اینجا بهدلخواه بهشکل کتاب درآمده و دارای روند زمانی تقریبا خطی است. هیچ تعلیقی وجود ندارد، در آخر میدانیم که او میمیرد و پسرش بسیار بسیار غمگین است. این هم بدیهی است که، اگر قصد بازنویسی آن را داشتم، احتمالا بهگونه دیگری عمل میکردم. پسر بینقصی میشدم. پدرومادرها همیشه از خودشان میپرسند آیا پدرومادر خوبی بودند. ولی آیا ما هم فرزندان خوبی بودیم؟ آیا شایستگی آنها را داشتیم؟ و ما چطور؟ آیا فرزندان نمونهای داریم؟»
محمد الخطیب در نمایشنامه «پایان خوش» روایتی واقعبینانه از مرگ مادرش ارائه میدهد. وی نهتنها در این نمایشنامه بلکه در برخی از آثار دیگرش نیز مضمون مرگ و سوگ توجه خاصی نشان میدهد و آن را بهشیوهای تلخ و طنزآلود به تصویر میکشد.