مردان سر به راه همیشه و در هر موقعیت میخواهند دل بقیه را به دست آورند. آنها فقط زمانی از ته دل خوشحالند که دیگران راضی باشند. این مردان از دعوا کردن مثل یک بیماری خطرناک میپرهیزند و برای آنکه کسی را از خود نرنجانند راه سختتر را انتخاب میکنند. آنان آرامشطلب و به ظاهر مهربانند و خیال میکنند با رفتار متفاوتشان نسبت به بقیه مردها میتوانند دل زنان را بربایند.
بطور خلاصه مردان سر به راه معتقدند اگر خوب، مهربان و نجیب باشند در ازای آن شادی، عشق و رضایت به زندگیشان سرازیر خواهد شد. بهتر از آن است که حقیقت داشته باشد؟ حق با شماست. حقیقت ندارد. این سندرم نتیجه این باور است که برای محبوب بودن، برآورده شدن نیازها و داشتن یک زندگی بدون دستانداز، فقط باید به اندازه کافی خوب بود. وقتی این راه حل نتایج مطلوب به بار نمیآورد - که معمولا اینطور میشود - مردان سر به راه سخت تلاش میکنند تا با تکرار رفتار گذشته، اما با شدت بیشتر، به هدفشان برسند. مردان تو سریخور محدود به شخصیتهای آثار کمدی نمیشوند. همه ما با «بچه ننهها» برخورد داشتهایم؛ اما کمتر پیش آمده است که به خود زحمت دهیم و درباره این ضعف شخصیتی کمی جدیتر فکر کنیم. به قول رابرت گلاور، نویسنده همین کتاب، مردان ضعیف بیشتر سوژه خندهاند تا اسباب نگرانی.