این داستان مربوط به دوره نوجوانی نویسنده است که خود را در آن «سینکلر» مینامد، و این نامی بوده است که او در آغاز نویسندگی بر قلم خود نهاده بود. دمیان نقدی است بر فرهنگ و آئین حاکم بر اروپا، حکایتی است از مردمی که به اعتقاد نویسنده فریفته ظواهرند. هم با خود بیگانهاند و هم با جامعهشان. جوانان را به حال خود رها میکنند، از باورهای خود هیاتی ساختهاند و بیآنکه به اعماق آن نیک بنگرند بر گرد آن میگردند و از پیرامونشان بیخبرند.