شیوری، شاهدخت جوان و سرکش، برای رفع طلسم عزیزانش راهی سفری پر از اتفاقات غیرمنتظره میشود که در آن قدرت عشق را با تمام وجود احساس میکند.
الیزابت لیم در این کتاب که برگرفته از فرهنگ و سنت غنی آسیای شرقی است، با توصیفات زنده از مناظر و لحظات فراموشنشدنی، ما را در دنیایی که جادو در تار و پود واقعیت پیچیده شده غرق میکند؛ به گونهای که دیگر گذشت زمان را احساس نمیکنیم.
داستانی افسانهای اساطیری. سرشار از مضامینی همچون شجاعت، فداکاری و پیوندهای ناگسستنی خانوادگی.
حالا در چشمانش غنای خاک تابستان را میدیدم. بینیاش از سرما به طرز دلنشینی سرخ شده بود و صدایش مانند آهنگ محبوبم بود که هرگز از شنیدنش خسته نمیشدم. خندهدار بود که او چگونه قلبم را دزدیده؛ آن هم در حالی که روزی که همدیگر را دیدیم، قصد دزدی از او را داشتم.
«از متن کتاب»