حمیدرضا مهاجرانی


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
حاکم و دیوانه
  • همراه با تخفیف
  • 325,000 تومان
  • با تخفیف: 276,250 تومان
الهه سایه‌ها (دن کیشوت در الجزایر)
  • 98,000 تومان
  • با تخفیف: 98,000 تومان
روی پل جمهوری
  • 110,000 تومان
  • با تخفیف: 110,000 تومان
خالکوبی پرنده
  • 75,000 تومان
  • با تخفیف: 75,000 تومان
بندی قلعه بیداد (ابن سینا در محبس)
  • 65,000 تومان
  • با تخفیف: 65,000 تومان
خیال حلاج
  • 55,000 تومان
  • با تخفیف: 55,000 تومان
پست شبانه
  • 24,500 تومان
  • با تخفیف: 24,500 تومان
عزازیل
  • 79,500 تومان
  • با تخفیف: 79,500 تومان
مرگی کوچک
  • 146,500 تومان
  • با تخفیف: 146,500 تومان
سرگشتگان
  • 49,000 تومان
  • با تخفیف: 49,000 تومان

حاکم و دیوانه

  • 325,000 تومان

که این قصه نیز درست آید نزد دانایان به معنا... پس از «بندی قلعه بیداد، زندگی شیخ‌الرئیس در محبس» اینک نوبت به شنیدن قصه‌ فرزانه‌ای دیگر به نام «حسن‌بن الهیثم» دانشمند نامدار فیزیک، مخترع عدسی و اخترشناس نابغه رسیده که از او به‌عنوان پدر فیزیک اپتیکال یاد می‌کنند. نام‌آورانی چون کپلر، گالیله و دکارت از کتاب «المناظر» او بسیار تاثیر پذیرفته‌اند. این خردمند اولین کسی بود که ثابت کرد نور از اشیاء به چشم می‌تابد و قوانین شکست نور را تدوین کرد. حسن‌بن الهیثم که در روزگار جهل مقدس خلفای مصر و بغداد می‌زیست با خلیفه بغداد و خلیفه فاطمی، الحاکم بامرالله، که فردی مستبد و مروج تعصبات دینی عاری از فهم بود به مخالفت برخاست تا جایی که ناگزیر از پناه بردن به دیوانه‌نمایی شد. و با تظاهر به جنون در انزوای پرغوغایش کاری کرد که قصه‌اش را در حکایت «حاکم و دیوانه» خواهیم خواند.

الهه سایه‌ها (دن کیشوت در الجزایر)

  • 98,000 تومان

سِروانتس خالق شاهکارترین رمان تمام اعصار، دُن کیشوت، هنگام بازگشت از شمال آفریقا به وطن، در پایان نبرد سهمگین ایتالیا و اسپانیا با سلطان سلیم عثمانی، ربوده و در بازار الجزیره به عنوان برده فروخته می‌شود تا پنج سال بعد که سرانجام به خانه بازمی‌گردد. الهه سایه‌ها داستان نواده اوست؛ مردی که خود را دُن کیشوت می‌خوانَد و به دنبال ردپای جد اعلایش به قلمرو سایه‌ها رسیده است. «الجزایر، شهر بزرگ اما بس بی‌معنی، پرنده آزاد. ای هرزه دوست‌داشتنی!» اندوهی تلخ و فراتر از مرارت مرا گرفته، چون مردی اندهگین از این شهر قبل از من این سخن را گفت؛ سخنی که آرزو داشتم از آنِ من بود. با این حال خوب می‌دانم که هیچ گریزی از زخم‌ زدن آن‌ها ندارم و از آن جان سالم به در نخواهم برد. سگ‌زادگان! در آینده‌ای بس نزدیک اتهامی به من خواهند زد مبنی بر این‌که صاحب آن سخن من بوده‌ام، ولی نمی‌دانند با وارد آوردن چنین اتهامی تا چه اندازه مقامم را بالا برده و به جهانی بس فراتر از حد و اندازه‌ام منسوب کرده‌اند. هــر طــور می‌خــواهد باشــد... آنــان ایـن‌گونه‌اند! تمام عمـــر و خــون خــود را در راه به دست ‌آوردن فرصت برای لطمه ‌زدن به دیگران تباه کرده‌اند. «الجزایر، ای هرزه دوست‌داشتنی!»

روی پل جمهوری

  • 110,000 تومان

در همان روز، این داستان بین دانش‌آموزان مدرسه دهان‌به‌دهان می‌گشت و همه با هم درباره‌اش جروبحث می‌کردند و به تفسیرش می‌پرداختند. هیچ‌کس نمی‌خواست حرف خانم مدیر را تصدیق کند چون مردم بیش‌تر طالب باور کردن معجزاتند و مایلند چنین معجزاتی اتفاق بیفتد. جنگ در افق دندان نشان‌داده بود و هیچ‌چیز غیر از معجزه نمی‌توانست آن را عقب بیندازد.

خالکوبی پرنده

  • 75,000 تومان

یک مرتبه که در روز روشن داشتند وحشیانه به آن‌ها تجاوز گروهی می‌کردند یکی از اسیران فریاد کشید و گفت: «بس کنید...!! اگر کسی با خواهران و مادران شما چنین رفتاری بکند خوشتان می‌آید!!؟» این را که گفت یکی از نگهابان به قدری محکم او را به دیوار کوبید که نقش زمین شد. پشت سر او یک زن دیگر فریاد کشید و همان‌طور که با جیغ و داد کلماتی نامفهوم و پرورده در خشم بر زبان می‌آورد تف غلیظی به صورت آن نگهبان انداخت. هلن هم به تقلید از او همان کار را کرد و بعد از او اسیری دیگر و دیگر... به این ترتیب تمام زنان محبوس در اتاق با لشگری از تف‌های لعاب بسته به لعن و نفرت و نفرین به آن دیو سیرتان تجاوزگر یورش آوردند. آنان از واکنش دسته جمعی زنان مات و مبهوت مانده بودند! همه را زیر باران مشت و لگد گرفتند و بی‌رحمانه کوفتند. آخر سر از زدن آن‌ها دست کشیدند و سکون و سکوت بر اتاق حکم‌فرما شد. نگهبانان از کتک زدن دست برداشتند شاید به این خاطر که دیگر آبرویی برایشان نمانده بود. نگهبانان یکی بعد از دیگری از اتاق بیرون رفتند در حالی که زنان با نگاه‌های تحسین برانگیزی که به هم می‌انداختند گویی قصد داشتند دستی به نشانه دست مریزاد بر شانه‌های ورم‌کرده، نیلین و خفته در دردهای یکدیگر بزنند. عده‌ای از آنان در اثر خوردن آن کتک‌های وحشیانه تا روزها نتوانستند از جای خودشان تکان بخورند.

بندی قلعه بیداد (ابن سینا در محبس)

  • 65,000 تومان

تا زمانی که کاغذ، دوات و قلم چون یاورانی باوفا و بی‌غش در کنارم هستند و می‌توانم بنویسم من اینجا یک زندانی نیستم. از طرفی چه درصدد انکار برآیم و چه قبول داشته باشم حقیقت آن است که من یک زندانی‌ام، در حبس روزگار می‌گذرانم و تنها سلاحی که در دست دارم شکیبایی است. باید به شکیب باشم تا ابرهای تیره دوران سیاه حبس از آسمان زندگی‌ام زدوده شوند. بارالها، تو را می‌خوانم! چقدر حکمت و تقدیرت شگفت‌آور و حیرت‌انگیز است!!؟ ای آفریننده هستی، چرا مرا در چنین زمانه‌ای پلشت آفریدی!؟ از چه روی آن که خودت خلق کردی و مظاهر صنعت را در آن به اکمال رساندی، با حکمت واسعت به او تعالی بخشیدی، با دست خویش پروراندی و روحت را در او دمیدی به خودش وانهادی، خوارش داشتی و در دیار آکنده از هراس و هول رهایش ساختی!؟... چرا!!؟

خیال حلاج

  • 55,000 تومان

نوری ابراهیم در جلسه دفاع از پایان‌نامه دکترایش درباره منصور حلاج اطلاع می‌یابد که تزش به بهانه الحاد حلاج مردود اعلام شده است. در اوج دوران افسردگی ناشی از این شکست، خیال حلاج در برابر او جان می‌گیرد و زبان می‌گشاید. نوری در می‌یابد حلاج و او هر دو گرفتار جیره‌خواران و فقهایی جاه‌طلبند که دور سلطان را گرفته‌اند و دین برایشان اسم شبی است برای راهیابی به کاخ جادویی قدرت...

پست شبانه

  • 24,500 تومان

گاهی به نامه‌هایی فکر می‌کنم که هرگز به دست صاحبانش نرسید. نامه‌هایی که حال جایی است که فرستنده‌اش نمی‌داند کجاست و چه بر سرش آمده. شاید مثل ورق‌پاره‌های سرگردان گوشه و کنار خیابان افتاده‌اند یا شاید آن‌ها را سوزانده باشند. مردم هم یقین دارند هیچ امیدی برای رسیدن نامه‌هایشان به مقصد وجود ندارد... شاید هم دست از نامه‌نگاری کشیده‌اند. وقتی قرار است نامه به منطقه‌ای برسد که با خاک یکسان شده و دیارالبشری در آن سکونت ندارد، نامه را به چه آدرسی و برای که بنویسد؟ وقتی جنگ تمام شود تا مدت‌ها باید از پی اسم خیابان‌ها بگردند. شاید هم بر حسب آن که چه کسانی پیروز شدند و بر آن مناطق سیطره یافتند، اسم‌های تازه‌ای رویشان بگذارند...

عزازیل

  • 79,500 تومان

به لباس پاره پاره شده عیسی که بر فراز صلیب به تن داشت نگریستم و بعد به طیلسان فاخری که اسقف به تن داشت نگاه کردم. لباس‌های مسیح پوسیده، مندرس، نخ‌نما و در جای جایش آثار پاره‌شدگی داشت و تارش از پودش می‌گسست و در قسمت سینه گریبان چاک، در حالی ردای فاخر اسقف تمامی اعضای بدنش را به خوبی پوشانده و خوش بر تنش نشسته بود و تماما زربفت، تنها صورت اسقف از میان آن لباس پیدا بود! داستان مسیح پنجه گشوده و خالی از مال دنیا اما اسقف صولجانی خوش‌ساخت و پربرق و جلا در پنجه‌های ممسک و فروبسته‌اش داشت با خودم گفتم حتما باید از جنس طلای ناب ساخته شده باشد. مسیح بر تارک خود تاجی از خارهای تیز، سوزنده و بی‌رحم داشت تاجی ساخته دستان حقد، نشسته بر سری سرشار از درد و روحی پرآلام در حالی که اسقف بر سرش تاجی زرین و پر جلا داشت... چنین به نظرم رسید که مسیح با دستانی گشوده و سرشار از رضا و تسلیم، پذیرای قربانی شدن خویش بر فراز صلیب از خودگذشتگی شده در حالی که دستان اسقف طوری بود که پنداری قصد دارد با قدرت هر چه تمام‌تر پهنه آسمان و زمین را در چنگ سخت فروبسته‌اش، نگه داشته و تا ابدالآبدین ملک کطلق خویش سازد.

مرگی کوچک

  • 146,500 تومان

آرامگاه چون میزبانی پر از مهر دست و یال گشوده استقبالمان کرد و ما پیکر پر از حیات جاودان عزیزمان را در یکی از مقام‌هایش به ودیعه نهادیم و در حالی که سر بریده و خونین خورشید در طشت سرخ‌فام افق می‌افتاد آن پیکر چون پری از عیب بریء را به خاک سپردیم. مردم پراکنده شدند، من و بدر حبشی به کاروانسرا رفتیم تا دمی در آن بیاسائیم و از اندوه دور شویم. شب اول من در بسترم و ابن رشد در آرامشگاهش به خواب رفتیم حالی که در این اندیشه بودم؛ اینک کدامین از ما دو تن در بستری آرام‌تر و راحت‌تر غنوده و کداممان آسوده‌بال‌تریم، من یا او؟ کاش می‌توانستم ببینم! کاش می‌دانستم! شب از نیمه گذشت و خواب به چشمم نیامد کاغذهایم را بیرون آوردم بلکه بتوانم چیزی بنگارم اما نگارش هم با من سر ناسازگاری داشت و کلمات به نیش قلمم نمی‌آمدند و فرمان نمی‌بردند، پس از مدتی متوجه شدم تنها چیزی که توانسته‌ام بر صفحه کاغذ مکتوب کنم یک کلمه بود: «ابن رشد» که به زیباترین شکلی آن را نگاشته بودم به قدری زیبا که در سراسر عمرم نتوانسته بودم به این زیبایی و چشم‌نوازی کلمه‌ای را به سبک «کتاب آندلسی» بر صفحه مکتوب کنم.

سرگشتگان

  • 49,000 تومان

سرگشتگان داستان سرگشتگی و سردرگمی آنانی است که خود را نسلی سوخته می‌دانند نسلی که در آتش‌ جنگ‌هایی سوختند که نه هدف والایی را در پی داشت و نه جوانه ارجمندی از آن رست آنانی که نه ماندگاری‌شان در وطن پیام‌آور پایداری بود و نه جلای وطنشان زمینی شد شریف برای رشد اندیشه‌ای ناب این کتاب حکایت آنانی است که نه به هنگام که بس با تاخیر در فکر ایجاد جمع و اتحادی دوباره بین خودشان شدند اتحادی که دست تقدیر نیز با خلق دوباره‌اش سر ناسازگاری داشت.

صفحه‌ی 1